۷ آذر ۱۳۹۰

سرقت بی شرمانه از کبریت خیس در تئاتر شهر




در یکی از سالن های تئاتر شهر نمایشی بر صحنه است که بخش عمده ای از متن آنرا نویسنده ی نمایش از کبریت خیس سرقت کرده است . او پس از اعتراض من به خبر نگار ( ایسنا ) گفته است در متن دست نویس اولیه اشعار مرا در پرانتز قرار داده بوده . اما هنگام ساختن پوستر و بروشور یادش رفته از من نام ببرد . مثل این ...که من نجار صحنه بوده ام که نامم یادش برود . وقتی هم که برای گرفتن مجوز به ارشاد تحویل داده یادش رفته بگوید نویسنده آن بخش ها کیست . هنگام اجرا های متعدد نیز فرصتی داشته که به صورت شفاهی به تماشاگران بگوید نویسنده کیست که این کار را هم یادش رفته انجام بدهد


. نه آقای نویسنده . شما چیزی را از یاد نبرده ای . شما اشعار مرا دزدیده و به نام خودت بر صحنه برده ای .


من به علت دوری از ایران تنها کاری که در این مرحله از دستم بر می آید این است که از مسئولان تاتر شهر بخواهم که ادامه اجرای این نمایش را مشروط و موکول کنند به گرفتن اجازه کتبی از من . از شما دوستان گرامی نیز که اوقات سالمی را با هم گذزرانده ایم و هر کدام به نوبه خود طعم تلخ بی عدالتی و زیر پا نهادن حقوقتان را چشیده اید تقاضا دارم مرا در این رابطه که به حرمت قلم مربوط می شود دست تنها نگذارید و در وبلاگ و فیس بوک و رسانه هائی که در اختیار دارید  اعتراض خود را نشان بدهید . هیچ کدام از این اعتراض ها با تلاش فرد و به تنهائی به جائی نمی رسد . عادلانه ترین در خواست که در تمام کشورهای قانون مدار دنیا مرسوم است  که  در این مرحله فقط باید جلوی اجرای این نمایش گرفته شده و اجرای مجدد مشروط باشد به گرفتن مجوز و رضایت از سوی این جانب   


متن اعتراضی من در ایسنا به آدرس زیرمنتشر شده است . سپاسگزار ع. ص
http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1900126&Lang=P