۲ آذر ۱۳۹۰

چاپ ششم کبریت خیس منتشر شد

تینا درسفر



خِرت و پِرت‏های این خانه
چشم تو را دور که می‏بینند
یکبند پشتِ سرم حرف می‏زنند
گلدانها
پرده ها
تختخواب آشفته
ظروف تلنبار بر هم
مجلات بازمانده بر میز
حتا این گربه‏ی بی‏چشم و رو
که در غیاب تو ترجیح می‏دهد
حیاط همسایه را.


می‏گویند تو که نیستی
تنبل می‏شوم
و سَمبَل می‏کنم
هر مهمی را
کسی نیست به این کله پوک‏ها بگوید
وقتی تو نیستی چه فرق می‏کند
فرقم را از کجا باز کنم
و یقه‏ام را تا کجا،

از فرودگاه که بردارمت
خواهی دید ریشِ سه روزه‏ام
سه تیغه است و معطر
و خطِ اُطو باز گشته است
به پیراهن و شلوارم.


«کبریت خیس- چاپ ششم - انتشارات مروارید»