۲۴ آذر ۱۳۸۷

بیست و نهمين شماره­ی ماهنامه­ی ادبی شوکران که در تهران به سردبيری خانم پونه ندائی منتشر می­شود به عباس صفاری و نقد اشعار او اختصاص دارد. در شوکران ِ عباس صفاری زندگی­نامه­ی خودنوشته­ی شاعر همراه با سه شعر از او و ترجمه­ی دو شعر دیگر به قلم او و عاشقانه­هایی از عاشقانه­های چين باستانش منتشر شده است. سپس گفت وگوی مسعود آرسو با عباس صفاری را می­خوانيم با عنوان: اين ابر مرطوب را از پيشانی من بردار. در صفحات بعدی عده­ای از منتقدان به نقد اشعار عباس صفاری پرداخته­اند. مسعود آرسو در يادداشتی در پنج پرده وجوه گوناگون شعر عباس را بررسی کرده، لادن نيکنام به نقد دفتر «کبریت خیس» پرداخته، گرکانی نگاهی به کتاب تاريک روشنای حضور انداخته و محمد رحيم اخوت دوربين قديمی دفتری ديگر از اشعار عباس صفاری را نقد کرده است. نقدی هم از من منتشر شده که سال­ها پيش روی شعر زيبای در انتظار پست عباس صفاری نوشته بودم. عکس­هايی از عباس صفاری با چهره­ی مهربانش صفحات اين دفتر را جا به جا زینت بخشيده است. عباس در زندگی­نامه­اش می­نويسد: پرداختن به شعر از هر نظر روحی، روانی، عاطفی، اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی همواره به زيان من بوده است. شعر به گمانم مانند دارو بر افراد مختلف اثرات مختلفی بر جای می­گذارد. با شاعران ديگر شايد به گونه­ای ديگر عمل کرده باشد. مرا اما به جاهايی برده است که نبايد می­رفتم. خاطراتی را زنده کرده است که می­بايد در فراموش­خانه ذهن می­ماندند و هرگز افتابی نمی­شدند. با آدم­هايی آشنايم کرده است که هيچ محلی از اعراب در زندگی­ام ندارند و از سوی ديگر اماکن و افرادی را از زندگی­ام حذف کرده است که جايشان به شدت خالی است و در نهايت درهايی را باز کرده است که نبايد گشوده می­شدند. ضرب­المثلی آمريکايی می-گويد: قوطی کنسرو کرم­زده بهتر که بسته بماند. در اين شماره شوکران در مجموع گوشه­ای از جهان شعری عباس صفاری نمايان شده است. با اين حال منتقدان مهم­ترين نکته در مورد شعر عباس صفاری را ناگفته گذاشتند: عباس صفاری تنها شاعری­ست در ايران که سنت اصالت تجربه و نظريه­ی تعالی در شعر مدرن آمريکا را به سنت شعری ما در ايران گره می­زند و با این حال در یکایک اشعارش به تمامی به خود وفادار است و یکسر خودش است. شعر عباس از این نظر شعری­ست اصیل، طناز، ایرانی و در همان حال جهانی. جا دارد که در آينده پژوهشگران به اين موضوع بپردازند و شعر عباس صفاری را از این نظر به عنوان نمونه­ای کمياب از شعر مدرن ايرانی – آمريکايی که در زبان فارسی به ثمر نشسته است بررسی کنند.