۲۰ آبان ۱۳۹۰

در ستایش یک فرمول ادبی

ناباکوف - یوسا و دیگران

در ستایش نامادری یکی از بهترین رمان های ماریوس بارگاس یوساست که بی تردید
این سال و زمانه ها در ایران اجازه انتشار نخواهد یافت .
من ترجمه انگلیسی این کتاب را که مصور با چندین تابلو اروتیک کلاسیک است سال ها
پیش خوانده ام . کتاب را نیز بردم به رسم هدیه و یادگار برای دوستی که سالهاست به ایران باز گشته است .
داستان بر محور عشق و رابطه جنسی نوبالغی ده دوازده ساله است با نا مادری اش .
عشق وتمایلات تن خواهانه بزرگ سالان  به نو جوانانی که زیر سن قانونی قرار می گیرند در  اخلاق حاکم بر دنیای مدرن و قوانین بر آمده از آن تقبیح شده و ممنوع است و در اکثر جوامع مدرن پی گرد قانونی دارد .
من اینجا به قوانین مربوط به این مقوله کاری ندارم که هر کشور و ایالتی قانون خودش را دارد و اینجانب در این زمینه نه تخصصی دارم و نه اطلاع دقیقی.
اما آنچه برایم جالب است این که چگونه می توان داستانی بر این مبنا نوشت بدون نگاهی انتقادی و سر زنش آمیز به شخصیت بزرگسال که جرم بزرگی را مرتکب شده یا دست کم  انجام آن را در سر می پرورانده است  .  و نتیجه کار نیز پورنوگرافیک  و ( پرورد )  نباشد . و فرسنگ ها دور از نشر زیر زمینی به وسیله  معتبر ترین ناشران بین المللی منتشر شود و پس از استقبال  عموم به اکثر زبان های دنیا ترجمه شده  و چندین فیلم سینمائی بر اساس آن ساخته شود . ممکن است حدس زده باشید از کدام داستانها حرف می زنم . من در این رابطه تا به حال و تا جائی که به یاد می آورم سه داستان خوانده  و چهارمی که نوشته حنیف قریشی باشد  فقط فیلمش را دیده ام . داستانهای مورد نظر به ترتیب انتشار اگر اشتباه نکنم  از این قرارند : 
1_ لولیتا - اثر  ماندگار نابا کوف .
2 - در ستایش نا مادری - اثر ماریوس بارگاس یوسا
3 - ونوس - اثر حنیف قریشی  نویسنده  و سناریو نویس انگلیسی پاکستانی
4- خاطره جنده های سودائی من . اثر گابریل گارسیا مارکز

به استثنای رمان یوسا که شخصیت  خلاف کار داستان  زنی چهل ساله می باشد   . در سه مورد دیگر خلاف کاراول یک مرد میانسال  و استاد دانشگاه است  .وخلاف کار دوم و سوم مردان سن و سال داری که به گفته رایج یک پایشان لب گور است . این چهار داستان با اتکا به یک فرمول واحد که منطق داستانی تاثیر گذاری دارد زمینه ای فراهم کرده اند که خواننده داستان را تا به آخر بخواند و  در مواردی حس همدردی و حتا همذات پنداری نسبت به بزرگسال داستان در او بیدارشود
مواد اصلی این فرمول در صفات متناقض و متضادی  است که نویسنده به دو کاراکتر اصلی داستان به ویژه به شخصیت خرد سال می دهد . در برابر شخصیت صبور و بردبار بزرگسال . 
شخصیت خردسال در این رمان ها ( به استثنای مارکز ) پر رو  و بی ملاحظه و خود خواه  و بی رحم است و ابائی ندارد که طرف مقابل را شکنجه روحی بدهد . به رغم سن کم از جنسیت خود آگاه است و در شرایط خطرناک نیز دست از عشوه گری بر نمی دارد . . خوشبختانه در هیچ یک از این داستانها تا جائی که به یاد دارم  تجاوزی صورت نمی گیرد اما شخصیت بزرگسال داستان که همگی از قشر تحصیل کرده و روشنفکر جامعه انتخاب شده اند  به جرم همین پا نهادن به حریم ممنوعه به انواع و اقسام تحقیر می شوند و شکنجه روحی می بینند . در مورد کاراکترخرد سال  داستان یوسا حتا می توان صفت بد طینت و خطرناک را برای او به کار برد . از این میان اگر چه لولیتای ناباکوف آغازگر و معروف ترین است . به گمان من اما بهترین را یوسا نوشته است .
نا گفته نماند که رمان کوتاه مارکز خط داستان دیگری دارد و از منظری متفاوت به رابطه جسمانی زن و مرد می پردازد . کاراکتر مارکز مردی است که برای جشن تولد صد سالگی اش با همکاری یک زن واسطه به خود دختر باکره ای هدیه کرده است و مبلغ هنگفتی نیز برای این همخوابی پرداخته است . دختر  بسیار خسته از کار بر می گردد.  رها شده بر تخت به خوابی عمیق فرو میرود و زمینه ای فراهم می کند برای مشتری سالمندش که زن و عریانی راز آلودش را در پایان عمر به صورتی ببیند که هرگز ندیده بوده است و در واقع این دختر در خواب چیزی به او می دهد که در بیداری اصلا قادر به ارایه آن نبود . نا گفته نماند که از منظری دیگر در این داستان نیز مرد مغبون واقع شده و در برابر مبلغ هنگفتی که برای سرویسی معین پرداخته است . چیزی به جز خرو پف دختری خسته نصیبش نشده است .
اما خبر خوبی که موجب نوشتن این چند خط شد ترجمه رمان در ستایش نامادری است که به وسیله آقای کوشیار پارسی انجام شده و جهت دانلود رایگان روی اینترنت قرار گرفته است . آدرس آن ضمیمه همین پست است
http://koushyarparsi.files.wordpress.com/2009/05/in-praise-of-the-stepmother.pdf

تصویر بالا  : از سری عریان در پنجره .
وود کات با مرکب روغنی روی کاغذ ساتن  9 اینچ در دوازده
کار عباس صفاری  2010