کلیشه
===
ببند پنجره را!
من ار تورق دفاتر ابر، امشب
جز پژمردگی مرگ وار سرانگشتان
نصیبی نخواهم برد.
این باران
جز کلیشههای کسالت بار
چیزی به چنته ندارد،
و گمان هیچ گلی را
از گرهی فصل
گذر نخواهد داد.
پف نمیاست
بر کفن برکههای مرده
و چون شعار فضیلت
بر سپر گل آلود کامیون ها
بیثمر میگذرد.
ببند پنجره را...
===
ببند پنجره را!
من ار تورق دفاتر ابر، امشب
جز پژمردگی مرگ وار سرانگشتان
نصیبی نخواهم برد.
این باران
جز کلیشههای کسالت بار
چیزی به چنته ندارد،
و گمان هیچ گلی را
از گرهی فصل
گذر نخواهد داد.
پف نمیاست
بر کفن برکههای مرده
و چون شعار فضیلت
بر سپر گل آلود کامیون ها
بیثمر میگذرد.
ببند پنجره را...