۸ آبان ۱۳۹۷

تلخ است آسمان


شعری از مجموعه دوربین قدیمی و اشعار دیگر
---------------------------------------------
انتشارات مروارید - چاپ سوم
طرح مرکبی : اردشیر رستمی
روزنامه ایران
---------------------------------
        تلخ است آسمان       

نمایشی در کار نیست
صحنه
همین ساحل بی پرده است
و بازیگر
هر بخت برگشته ای که برایش 
آواز صدف 
تجویز کرده باشند 

می گویند بخار شو 
نقاب ابر به چهره می زند 
و به آسمان می رود 

تلخ است آسمان 
وقتی پرنده نیستی
و سایه ات بر بام هیچ درختی نمی افتد 

می گویند باد 
باد می شود
و لابلای بادبان ها 
آنقدر مثل فرفره می چرخد 
که مرغابیان گرسنه دریا 
به سر گیجه می افتند 

می گویند بنشین 
جز آفتاب
بر این صحنه باز 
هیچ نور افکنی نیست 
و خورشید همگان را 
به یک میزان رسوا می کند 
بر نیمکت سیمانی 
آنقدر رو به دریا می نشیند 
که حوصله از سایه اش سر می رود 

می گویند بخواب 
قرص خواب آورش را 
مثل برق می بلعد 
و خواب را که بر نرده های ساحل لمیده است 
فرا می خواند 

تلخ است خواب دریا 
وقتی درمیابی
جزایر دور دست 
فقط از دور زیبایند . 











۷ آبان ۱۳۹۷

The Village - Mark Baker (HD)

یک انیمیشن عالی

۲۹ مهر ۱۳۹۷

در مورد هِدی لامار

 دیشب فیلم سامسون و دلیله را برای دومین بار در یوتیوب دیدم . اولین بار بیش از نیم قرن پیش همراه پدر و عمویم آن را دیده بودم .
پدرم اهل سینما نبود . اما هر از گاهی که عمویم برای خریدِ کاری از رفسنجان به تهران می آمد با او به بازار می رفت و پس از انجام کارهایشان اوقاتی را نیز به گردش و تفریح اختصاص می دادند . تفریحاتشان چه بود و چه می کردند من خبر ندارم . اما در دو موردی که من را نیز با خودشان برده بودند سر از سینما در آوردیم . یکی از این فیلم ها که یادم هست وسط های فیلم وارد سینما شدیم سامسون و دلیله بود . نقش سامسون را در این ساخته سیسیل ب دمیل ( ویکتور ماچور ) به عهده دارد و نقش دلیله را زیباروی خطرناک و اغواگر هالیوود ( هِدی لامار ) . تا جائی که به یاد دارم وقتی در آخر فیلم هدی لامار با دسیسه و نیرنگ موی سامسون را که قدرتش در آن نهفته است می چیند چندین دشنام آبدار هم  تماشاگران غیرتی به او دادند . 
از سینما که بیرون آمدیم پدر و عمویم به طرزی که انگار من همراهشان نیستم و چیزی نمی شنوم با جملاتی مانند ( چه هیکلی ! ) و ( پدرش بسوزد ، این دیگه چه لُعبتی بود ! ) در مورد آنچه دیده بودند حرف می زدند . من هنوز خیلی مانده بود تا بفهمم لُعبت یعنی چه و با مرد چه می کند . دیشب ولی خوب فهمیدم که آنها چه می گفتند
هدی لامار تا دهه 60 در سینمای هالیوود فعال بود و غالبا در نقش زنهای اغواگر در فیلم هائی مانند جاذبه ، زیبای تراپیک ، چهار راه ، الجزیره ،  اندام بهشتی و غیره ظاهر می شد . 
هدی لامار اولین زنی در تاریخ سینماست  که هفتاد سال پیش در برابر دوربین سراپا عریان می شود و به مدت شش دقیقه در اطراف رودخانه به دنبال لباس هایش می گردد . اما عریانی و افسونگری بر پرده سینما تنها هنر او نبود . سرکار خانم هدی لامار یک فیزیکدان خود آموخته بود که با اختراع یک فورمول جدید امواج یک دستگاه مخابراتی برای ارتش آمریکا ساخت . ارتش اگر چه در آغاز از آن دستگاه استفاده چندانی نکرد اما نهایتا نوع پیش رفته آن را در کشتی های جنگی نصب کردند . غیر از این دستگاه مخابراتی هدی لامار چندین اختراع دیگر و از جمله سیستمی جهت تنظیم کار چراغهای راهنمائی را در کارنامه خود دارد . مخترعین اما طی ده پانزده سال گذشته بیشتر به اهمیت کار او پی برده اند . سیستم های مخابراتی جدیدی مانند ( وای فای - بلو توث و  جی . پی. اس ) که در کامپیوترها و تلفن های موبایل شما نصب شده است ملهم از دستگاه خانم لامار می باشد . امیدوارم این صداهای پراکنده در فضا را از آنسوی خاک بشنود . روحش شاد و از حق نگذریم آنها راست می گفتند . چه لُعبتی