۱۰ اسفند ۱۳۹۰

یک بار دیگر

شطرنج با فرشته لاغر



به یاد محمد جعفر پوینده
----------------------- 

به این شب ضامن دار
پشت نمی توان کرد !
رو در رویش
با فاصله کافی بنشین
و مسیر استخوانی انگشتانش را
حدس بزن
****
هوای چنین شبی خوردن ندارد
به هوا خوران سر خوش
و هر بارانی پوشی که دست در جیب
از کنارت می گذرد
مشکوک باش
****
او نیز مثل تو
از کاغذ سفید می ترسد
زیر نگاهش فقط
سفیدی های ذهنت را ورق بزن
بگذار فکر کند در باغ نیستی
و فرق افتادن سیب و ستاره را نمی دانی
مسیر بردنت را ، خوب که هموار کرد
بگو : خر خودتی !
****
او همچنان وانمود می کند
جز چراغ های زرد خیابان
سایه های نرم
و پرده های کشیده گلدار
هیچ سابقه ای ندارد
تو فکر کن سر میزی نشسته ای
و شطرنج می زنی
با فرشته ای لاغر
در شنل سیاه .

--------------------------
از مجموعه ( دوربین قدیمی و اشعار دیگر )
انتشارات مروارید - چاپ سوم -  تهران - 1389