۱۹ مهر ۱۳۹۲

در عطر ادویه ها

فصلنامه سینما و ادبیات - شماره 38
از گنجینه ادبیات کهن دنیا یکی از کتابهائی که پس از گذشت قریب به هزار سال هنوز تازگی و جذابیتش را حفظ کرده است تذکره ایست که به نام ( ساتاسای شاه هلا  ) شهرت یافته است .
این مجموعه نفیس شامل 700 شعر اکثرا عاشقانه است که به زبان باستانی  ( ماهارا شتری ) سروده شده . این زبان در مناطق مرکزی هند و بخش هائی از سر زمین های جنوبی شبه قاره به مدت هزار سال  رواج داشته است . از رونق افتادن سانسکریت که حوالی قرن پنجم قبل از میلاد آغاز می شود راه را برای نفوذ و رواج زبانهای ( پراکریت ) و از جمله ( ماهاراشتری ) باز می کند .
مهم ترین دست آورد ادبی این زبان همین مجموعه شعر ساتاسای می باشد که آن را  ( شاه هلا ) هفدهمین فرمانروای خاندان ( ساتا واهانا ) جمع آوری و تدوین کرده است .
از چند و چون زندگی شاه هلا اطلاعات چندانی در دست نیست . همین قدر نوشته اند که خود طبع شعر داشته و طی چهار سال حکومتش ( از سال 20 تا 24  میلادی ) در یک نوبت به سیلان لشکر کشیده و پس از تسخیر آن سر زمین به دختر شاه سیلان دل می بندد و با او ازدواج می کند . .
شاه هلا در تدوین این مجموعه از اشعاری که شعرای هم عصرش در مدح او سروده اند نیز استفاده کرده است . تعداد چهل شعر از سروده های خود را نیز در آن درج کرده است .
اکثر اشعار این تذکره متشکل از دو قطعه است در وزن ( آریا ) که از رایج ترین اوزان شعری در مناطق مرکزی بوده است .  شاه هلا مجموعه ساتاسای را که معنی آن 700 شعر می باشد به هفت قسمت و هر قسمت شامل 100 شعر تقسیم کرده است . نیمی از این هفتصد شعر را شاعران گمنام سروده اند و بسیاری را شاعران زن که ( ویدیا ) در راس آنان قرار می گیرد.
ویدیا بی تردید یکی از چهره های جسور و تابناک شعر کلاسیک هند به شمار می رود که مترجم انگلیسی این کتاب او را شاعری در سطح جهانی و همطراز با ( لیدی کوماچی ) از ژاپن و سوفوی یونانی می داند .
نا گفته نماند که زنان در ایالات شمالی و مناطقی که تحت نفوذ زبان سانسکریت بوده است حق آموختن و نوشتن به این زبان را نداشته اند . در نتیجه شاعران زن و از جمله ویدیا از ایالاتی که زبانی غیر از سانسکریت در آنها رواج داشته بر آمده اند .
اهمیت این مجموعه مضاف بر امتیازاتی که بر شمردیم در صمیمیت و شجاعتی است که شاعران این ایالات ( چه زن و چه مرد ) در ابراز عواطف و احساسات پر شور و عاشقانه خود به خرج داده اند . عاشقانه هائی که کاهنان بودائی و هندو قرنهای متمادی در کتابخانه های معابد کوهستانی از گزند حوادث محفوظ داشته و به زمان ما رسانده اند . درود امروزی ما بر صداقت و امانت داری تاریخی شان .

------------------------------

چند شعر از این مجموعه

           *   *   *

اشکریزان می چینند از شاخه
آخرین گلهای (  مدهوکا ) را

چه صحنه دردناکی است
به آن میماند که دستی
از تل خاکستر اجساد
در بیاورد
استخوانهای نیم سوخته را

                          شیریبالا

=================

       *    *    *

جوانترین همسر شکارچی
فقط با پر طاووسی بر یقه اش
سر بلند می خرامد
در میان هوو هایش

در صورتی که آنها
مروارید هائی به درشتی فیل
بر گردن دارند

                       پوتیسا

===== =====

      *   *    *

با لبخند معنی داری بر لب
کد بانوی آن خانه بزرگ
از کاه و پوشال
بستری می آراید
برای مسافر رهگذر .

بامدادان اما
با چشمان اشک آلود
بر می چیند
بستر پوشالی را .

                       گمنام
   
===========

    *    *    *

مادر شوهرم
آنسوی خفته است
و همچنین دیگر اعضای این خانه

اما ای مسافر
بستر من اینجاست
در تاریکی مراقب باش
بر آن فرو نغلتی .

                          گمنام

============

    *    *    *

از زبان دیگران
وصف تو را بسیار شنیده ام
و سر انجام اینجا
تو را به چشم خود می بینم

چیزی بگو عزیز من
و بگذار گوشهای من نیز
بنوشند شهد صدایت را .

                            گمنام

=============

      *   *   *

مادر !
در چشم بر هم زدنی
آتش عشق او خاموش شد .

دل خوشکنکی  خود را
به زندگی ات می آویزد
اما به محضی که به سویش
 دست دراز می کنی
نا پدید می شود .

                     شاه هلا

===============
انتشار نخست : فصلنامه سینما و ادبیات  - پائیز نود و دو