۲۹ بهمن ۱۳۹۶

نقطه پایانی بر دغدغه گناه

به مناسبت پنجاهمین سال انتشار تولدی دیگر


تولدی دیگر مجموعه ای بود که پس از یک سکوت نسبتا طولانی ( به گمانم شش ساله ) انتشار یافت و بارزترین نقش آن به نمایش گذاشتن چهره جدید شاعر بود و اعلام تولد دوباره اش .
اما باید سالها می گذشت تا جامعه ادبی دریابد که جنبه ها و جلوه های این تولد دوباره گسترده تر از آن است که در خوانش های اولیه حاصل شده است . فروغ با تولدی دیگر ماری را از آستین در آورد که پوسته ی ظریف ، ساده  و خدشه پذیری را فرو انداخته و پوست مقاوم و رنگارنگی را به جای آن رویانده بود .
بی تردید فروغ هنگام انتشار تولدی دیگر مدرن ترین شاعر عصر خودش است و به  وضوح یک سر و گردن بلند تر ایستاده است  از دیگر شاعرانی که گرایشات مدرنیستی دارند . آنچه در وهله اول نیز جلب توجه می کند همین نگاه مدرن و غافلگیر کننده او به هستی و اشیاست. اما آنچه اسباب گسترش و عمق این نگاه شده مانیفیست و سرمشق و پیروی از ( ایسم ) های رایج نبوده است . نگاه جدید فروغ گذشته از سفرها و مطالعاتش حاصل جدالی درونی و طولانی است باخود و ( دیمن هائی ) که سالها بر روح و روانش حکم می رانده اند . 
این که طی آن ادوار مطالعات سنجیده فروغ ، رابطه اش با ابراهیم گلستان و سفرهای نسبتا طولانی اش به اروپا تا چه اندازه در شکل گیری این نگاه نقش داسته است بحث دیگری است و فرصت دیگری می طلبد ، اما به گمان من یکی از دست آوردهای عمده و بنیادی این نگاه جدید که کمتر به آن پرداخته اند  فقدان واژه ( گناه ) است در تولدی دیگر . گناهی که تا قبل از تولدی دیگر یکی از واژه های کلیدی شعر او بود مانند کلاغی که از دشتی برف پوشیده پر بگیرد ناگهان غیبش میزند و تنها رد پائی محو و پراکنده از خود به یادگار می گذارد . از این پس گناه و معصیت جلوه دیگری به خود می گیرد . گناه را دیگر نه خودش ، بلکه آنهائی مرتکب می شوند که « میل دردناک جنایت / در دستهایشان متورم » شده است .
فروغ فرخزاد یکی از اخلاقی ترین شاعران دوران معاصر ماست . او تا پایان عمر کوتاهش و چه بسا برخلاف تصویری که از خود داشت شاعری پایبند به عرف و اخلاق باقی می ماند . اخلاقی که سرپیچی از آن به خواهش هر نیروی خارج از کنترلی هم که باشد دست کم در ناخودآگاه او ( گناه ) محسوب می شود و مانند هر گناه و معصیتی عذاب وجدان و عقوبتی به دنبال دارد .
شاید هیچ شاعری  از هم نسلان او در این حد از واژه گناه استفاده نکرده باشد . امری که بی تردید باید ریشه در دغدغه ها و کشمکش های روح و روان پر تلاطم او طی آن ادوار ماقبل تولدی دیگر داشته باشد  . این کلنجارهای اخلاقی در سه مجموعه اول فروغ آنقدر شدت دارد که گاهی خواننده می پندارد شاعرِ آن ها ، عشق را نورزیده بلکه آن را مرتکب شده است . با این همه این بارِ دردناک و سنگین در تولدی دیگر به نحو شگفت انگیزی جایش را به حس عمیقی از تعهد اجتماعی و مسئولیت می سپارد و این تازه اول عشق است !
·                  *         *             *        
انتشار تولدی دیگر غافلگیرکننده تر از آن بود که بتواند فی الفور درک و هضم شود و تاثیر سریع و چشمگیری بر شعر زمان خود بگذارد . نو آوری های این مجموعه در عرصه ساختار و زبان که از مهم ترین ویژگی های کتاب است  تقریبا نا دیده گرفته شد و بیشتر محتوای کتاب بود که در آغاز انتشار نظر خواننده را جلب می کرد . در فضای مرد سالارانه شعر معاصر  گذشته از رقابت ها و تنگ نظری ها تعداد زیادی از شاعران زن و هر از گاهی مرد ، به طرز خام دستانه و عجولانه ای شروع کردند به تقلید از ذهن و زبان فروغ که تقریبا هیچکدام راه به جائی نبردند . عدم درک و شناخت کافی از کار فروغ در حدی بود که وقتی دو خواهر به نامهای ( ژیلا و مهوش مساعد ) وارد عرصه شعر شدند یکی از نشریات مهم ادبی ادعا کرد که دوران فروغ به سر آمده و حالا دور دست این دو خواهر است ! سالها بعد اخوان در مقاله ای نوشت ( پس کجا رفتند آن دو خواهری که می گفتند نابغه هستند و چه و چه ... )
به گمان من شناخت بنیادی شعر فروغ و تأثیر سرنوشت ساز آن بر شعر مدرن فارسی تا دومین دهه پس از انقلاب به تأخیر می افتد . درعرصه زبان آنچه امروزه به عناوین شعر گفتار ، ساده نویسی یا نحله های دیگری که زبان محاوره یا لحن طبیعی را سرمشق قرار داده اند در ادامه راه فروغ گام بر می دارند .   

۲۳ بهمن ۱۳۹۶

از سی دی کبریت خیس . شعر و صدای عباس صفاری

 فعلاً تا این برنج کهنه ی هندی قد بکشد
از کهنه ترین شرابمان که چهار ساله است وُ
یادگار قرن ماضی
دو گیلاس لب به لب
بگذار کنار دستمان
شراب خوب هر جرعه اش
برای از یاد بردن یک قرن کافی است
جرعه جرعه
آنقدر می توانیم عقب برویم
که بعد از شام
سر از نخلستان های مهتابیِِ بین النهرین در آوریم
و حوالی نیمه شب
از بدویتی برهنه و بی مرز... .

===========================
ویدئو : دریا یاسری
.