۱۰ آبان ۱۳۹۵

گیج


ازمجموعه : مثل جوهر در آب

 
 هربار که آمده ای

آخرین بار بوده است

و هر بار که رفته ای    اولین بار

فردا تو را

برای اولین بار خواهم دید

همانطور که دیروز

برای آخرین بار دیدمت


 

شاید امروز نیز صدایت

که بارش شیرین توت

بر پرده کتانی است

دهانم را آب بیندازد


 

ماه نیستی

تا در قاب نقره ای ات

هر بار که نو می شوی

حکایتی کهن باشد

افتاده به جان من

آغوش شعله وری هستی

که در چشم بر هم زدنی

کن فیکون می کنی مرا

و هر بار که رفتنم را

از پا گرد پلکان

           تماشا می کنی

مانند قزل آلای نگون بختی

که یک عقاب تیز چنگ

از رودخانه قاپیده باشد

گیجم و نمی دانم

چه بر سرم آمده است .

--------------------------

تصویر ضمیمه : عریان و پنجره ۴

چوب نگاره - ۹ در ۱۶ 

مرکب روغنی روی کاغذ صیقلی