بخش فرهنگی الف
نوشته: عباس صفاری
ناشر: آرادمان، چاپ اول ۱۳۹۵
۳۲۳ صفحه ، ۲۰۰۰۰ تومان
شما میتوانید کتاب «قدم زدن دربابل» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.
****
یکی از بی حاشیه ترین شاعران دهه های اخیر بوده،اما این بی حاشیه بودن ربطی به تک افتادگی او ندارد. این درست که گوشه ای بسیار دور از وطنش زندگی می کند، اما در این دورانِ دهکده جهانی، اگر اهل حاشیه باشی می توانی، از همان دوردست ها نیز می توانی سرو صدایی به پا کنی و این چنین چند صباحی در خبرها باشی. اما صفاری راه بهتری را انتخاب کرده که آن ماندگاری با شعر است. بی توجه به دیگران کار خودش را می کند، شعر خاص خودش را می سراید، طرفداران خاص خودش را دارد و حالاهم کتابی به قلم او منتشر شده که به شیوه ای تازه با این طرفداران هم سخن شده، اگر چه اینهمسخنی یکطرفه است، اما مهمترین مشخصه آن یک جور خلوص، صمیمیت و البته آرامش است که از جذابیت زیادی برخوردار است.
کتاب تازه عباس صفاری که به همت نشر آرادمان وارد بازار کتاب شده، کتابی ست به نثر با عنوان «قدم زدن در بابل» و بگمان من استفاده از عنوان برای کتاب، تناسب عجیبی با محتوای آن دارد. چرا که گویی شرح قدم زدن با شاعری است که با نثری ساده و صمیمی ما را به فضاهای گوناگون و لطیفی که آمیزه ای از تجربه و خاطره است می برد.
صفاری درباره شأن نزول نام کتاب چنین گفته است: «عنوان کتاب قدم زدن در بابل استعارهای است از پرسه و قدم زدن در شهر و اماکنی که مردم آن زبان یکدیگر را درک نمیکنند و آنچه میگویند برای شنونده نا مفهوم است. کتاب مقدس از این حادثه چنین یاد میکند: اکنون نازل شویم و زبان ایشان را در آنجا مشوش سازیم تا سخن یکدیگر را نفهمند...از آن سبب آنجا را بابل نامیدند.»
عباس صفاری در سال ۱۳۳۰ در شهرِ کویری یزد زاده شده است، در سالهای پیش از انقلاب برای تحصیل به خارج کشور رفت است، اما همانند بسیاری که رفتند و بدون مشکل خاصی در وطن، در غربت ماندگار شدند، سرنوشت او نیز به گونه ای رقم خورد که برای همیشه دور از وطن ماند. در ایران فعالیت ادبی محدودی داشت، سرودن چند شعر و ترانه و همچنین منتشر کردن چند مقاله درباره ادبیات کل کارنامه او را تشکیل می داد، البته او بخت آن را داشت که ترانه هایش توسط چهره های معتبر و نامداری چون فرهاد مهراد خوانده شود.
صفاری از ایران به انگلستان (لندن) رفت و مدتی بعد از آنجا راهی آمریکا شد و حالا سالهاست که در کالیفرنیا زندگی می کند. نخستین مجموعه اشعارش را در اواخر دهه هفتاد شمسی) در آمریکا منتشر کرد ( در ملقتای دست و سیب). سرانجام سومین کتاب او در اوایل دهه هشتاد در ایران منتشر شد، معروفترین و موفقترین مجموعه شعرش «کبریت خیس» نام دارد که مجموعهی اشعار او را در سالها هشتاد و یک و هشتاد و شمسی دربر می گیرد. صفاری دستی در ترجمه نیز دارد و در این سالها اشعاری را به فارسی و ترجمه و در قالب کتاب منتشر ساخته است.
«در ملتقای دست و سیب»، «تاریکروشنا»، «دوربین قدیمی و اشعار دیگر» (برگزیده جایزه شعر امروز ایران، کارنامه)، «کبریت خیس»، «خنده در برف» و «مثل جوهر در آب» (برگزیده دهمین دوره جایزه کتاب سال شعر خبرنگاران) از مجموعههای شعر او هستند. همچنین «ماه و تنهایی عاشقان»، ترجمه شعرهای ایزومی شی کی بو و نونو کوماچی، «عاشقانههای مصر باستان» ازرا پاوند و «کلاغنامه؛ از اسطوره تا واقعیت» از آثار منتشرشده این شاعر و مترجماند.
در میان آثار یاد شده «قدم زدن در بابل» کتابی است متفاوت و منحصر به فرد، چرا که این بار برخلاف همیشه خواننده اثری به نثر از عباس صفاری هستیم. کتابی که که حکایت از این مهم دارد که سادگی و صمیمیت ویژگی کلی قلم صفاری ست که در شعر و نثرش هر دو دیده می شود.
«قدم زدن در بابل» از ۵۳ تک نگاری تشکیل شده، نوشته هایی که اغلب با حال و هوای متنوع و برپایه رویکردی خاطره محور نوشته شده اند و برخی از آنها نیز کیفیتی سفرنامه ای دارند. از عناوین این تک نگاری ها می توان به این نمونه ها اشاره کرد: «تهران، دل کندن از لندن»، «کریم محمودی در تعقیب اژدها»، «یادی از پرویز اتابکی و تئاتر فوق برنامه»، «بنبست ملکالموت»، «شرح باغبانی و دریانوردی در تهران و سیل سهمگین سال ۴۱»، «روستای عظیمی بهنام لُسآنجلس»، «ادبیات شیلی روایت تنهایی»، «کافههای آمریکایی»، «ترجمه غلط عنوان رمانهای معروف»، «سیمین بهبهانی در دو آینه»، «همسایه ایرانی کارل مارکس»، «فرهاد مهراد در موسیقی ایران یک استثناء بود»، «سپانلو برای مرگش تدارک ندیده بود»، «لورکا با صدای لئونارد کوئن، این والس را دریاب»، «سینما و شعرا»، «روایت صادقانه برگمن از خویشتن» و «مشکلات ممیزی» و...
نوشته های منتشر شده در این کتاب در عین خاطره برانگیز بودن، اغلب واجد نکان آموختنی فراوانی نیز هستند و البته در همه آنها یک نکته مهم مشترک وجود دارد، اینکه نویسنده آنها عباس صفاری شاعر است و به همین مناسبت در آنها از تجربههای زیستی شاعرانه در این جهان سخن می گوید. خاطراتی که گویی طی آن می توان به کشف دوباره زندگی، از نگاه یک شاعر نائل شد. کشفی شاعرانه از زندگی به مدد نگاه خاص صفاری به زندگی. شاعری که در رهگذر عمر از شهرهای کویری جنوب شرقی ایران، راهی تهران شده و از آنجا به لندن در انگلستان رفته و سرانجام به امریکا رسیده است.
جالب اینکه باهمه این ها، صفاری در همان خطوط آغازین تک نگاری اول این کتاب می گوید که خود را به با تصوری متعارف، یک مهاجر نمی داند. در همین تک نگاری اول که صفاری از زندگی در فرهنگ دیگری سخن می گوید، می توان دریافت که ما با شخصیتی متفاوت روبه رو هستیم که اصول و ارزش های خود را دارد.
هرچند که خواننده وقتی این کتاب را در دست می گیرد، انتظار دارد، نویسنده یا ناشر در مقدمه ای کوتاه درباره کم و کیف این کتاب و چرایی و چگونگی کنارهم قرار گرفتن این تک نگاری ها سخن بگوید، اما پس از خواندن همان تک نگاری نخست چنان شیفته زبان ساده راحت صفاری می شود که چنین ضرورت هایی فراموش می کند. ضرورت اینکه بداند هر یادداشت به چه مناسبتی و در چه زمانی نوشته شده، یا نخستین بار در کجا منتشر شده است. با اینحال اغلب این تک نگاری ها چون با رویکردی خاطره محور نوشته شدهاند، خواننده کتاب به تدریج اطلاعاتی جذاب درباره چگونگی زندگی صفاری و نوع نگاه او به ادبیات و شعر بدست می آورد؛ صفاری در این یادداشت ها گاه به شکلی بی واسطه تجربه هایی را که خود پشت سر گذاشه و از ملزومات یک زندگی شاعرانه است سخن می گوید.
سخن آخر اینکه قدم زدن در بابل کتابی است خواندنی که کوتاهی و روانی یادداشت ها به گونه ای است که در نشست هایی نه چندان طولانی می توان هربار چند تایی از آنها را خواند و لذت برد.
تاریخ انتشار : شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۴۳
«قدم زدن در بابل» نوشته: عباس صفاری
ناشر: آرادمان، چاپ اول ۱۳۹۵
۳۲۳ صفحه ، ۲۰۰۰۰ تومان
شما میتوانید کتاب «قدم زدن دربابل» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.
****
یکی از بی حاشیه ترین شاعران دهه های اخیر بوده،اما این بی حاشیه بودن ربطی به تک افتادگی او ندارد. این درست که گوشه ای بسیار دور از وطنش زندگی می کند، اما در این دورانِ دهکده جهانی، اگر اهل حاشیه باشی می توانی، از همان دوردست ها نیز می توانی سرو صدایی به پا کنی و این چنین چند صباحی در خبرها باشی. اما صفاری راه بهتری را انتخاب کرده که آن ماندگاری با شعر است. بی توجه به دیگران کار خودش را می کند، شعر خاص خودش را می سراید، طرفداران خاص خودش را دارد و حالاهم کتابی به قلم او منتشر شده که به شیوه ای تازه با این طرفداران هم سخن شده، اگر چه اینهمسخنی یکطرفه است، اما مهمترین مشخصه آن یک جور خلوص، صمیمیت و البته آرامش است که از جذابیت زیادی برخوردار است.
کتاب تازه عباس صفاری که به همت نشر آرادمان وارد بازار کتاب شده، کتابی ست به نثر با عنوان «قدم زدن در بابل» و بگمان من استفاده از عنوان برای کتاب، تناسب عجیبی با محتوای آن دارد. چرا که گویی شرح قدم زدن با شاعری است که با نثری ساده و صمیمی ما را به فضاهای گوناگون و لطیفی که آمیزه ای از تجربه و خاطره است می برد.
صفاری درباره شأن نزول نام کتاب چنین گفته است: «عنوان کتاب قدم زدن در بابل استعارهای است از پرسه و قدم زدن در شهر و اماکنی که مردم آن زبان یکدیگر را درک نمیکنند و آنچه میگویند برای شنونده نا مفهوم است. کتاب مقدس از این حادثه چنین یاد میکند: اکنون نازل شویم و زبان ایشان را در آنجا مشوش سازیم تا سخن یکدیگر را نفهمند...از آن سبب آنجا را بابل نامیدند.»
عباس صفاری در سال ۱۳۳۰ در شهرِ کویری یزد زاده شده است، در سالهای پیش از انقلاب برای تحصیل به خارج کشور رفت است، اما همانند بسیاری که رفتند و بدون مشکل خاصی در وطن، در غربت ماندگار شدند، سرنوشت او نیز به گونه ای رقم خورد که برای همیشه دور از وطن ماند. در ایران فعالیت ادبی محدودی داشت، سرودن چند شعر و ترانه و همچنین منتشر کردن چند مقاله درباره ادبیات کل کارنامه او را تشکیل می داد، البته او بخت آن را داشت که ترانه هایش توسط چهره های معتبر و نامداری چون فرهاد مهراد خوانده شود.
صفاری از ایران به انگلستان (لندن) رفت و مدتی بعد از آنجا راهی آمریکا شد و حالا سالهاست که در کالیفرنیا زندگی می کند. نخستین مجموعه اشعارش را در اواخر دهه هفتاد شمسی) در آمریکا منتشر کرد ( در ملقتای دست و سیب). سرانجام سومین کتاب او در اوایل دهه هشتاد در ایران منتشر شد، معروفترین و موفقترین مجموعه شعرش «کبریت خیس» نام دارد که مجموعهی اشعار او را در سالها هشتاد و یک و هشتاد و شمسی دربر می گیرد. صفاری دستی در ترجمه نیز دارد و در این سالها اشعاری را به فارسی و ترجمه و در قالب کتاب منتشر ساخته است.
«در ملتقای دست و سیب»، «تاریکروشنا»، «دوربین قدیمی و اشعار دیگر» (برگزیده جایزه شعر امروز ایران، کارنامه)، «کبریت خیس»، «خنده در برف» و «مثل جوهر در آب» (برگزیده دهمین دوره جایزه کتاب سال شعر خبرنگاران) از مجموعههای شعر او هستند. همچنین «ماه و تنهایی عاشقان»، ترجمه شعرهای ایزومی شی کی بو و نونو کوماچی، «عاشقانههای مصر باستان» ازرا پاوند و «کلاغنامه؛ از اسطوره تا واقعیت» از آثار منتشرشده این شاعر و مترجماند.
در میان آثار یاد شده «قدم زدن در بابل» کتابی است متفاوت و منحصر به فرد، چرا که این بار برخلاف همیشه خواننده اثری به نثر از عباس صفاری هستیم. کتابی که که حکایت از این مهم دارد که سادگی و صمیمیت ویژگی کلی قلم صفاری ست که در شعر و نثرش هر دو دیده می شود.
«قدم زدن در بابل» از ۵۳ تک نگاری تشکیل شده، نوشته هایی که اغلب با حال و هوای متنوع و برپایه رویکردی خاطره محور نوشته شده اند و برخی از آنها نیز کیفیتی سفرنامه ای دارند. از عناوین این تک نگاری ها می توان به این نمونه ها اشاره کرد: «تهران، دل کندن از لندن»، «کریم محمودی در تعقیب اژدها»، «یادی از پرویز اتابکی و تئاتر فوق برنامه»، «بنبست ملکالموت»، «شرح باغبانی و دریانوردی در تهران و سیل سهمگین سال ۴۱»، «روستای عظیمی بهنام لُسآنجلس»، «ادبیات شیلی روایت تنهایی»، «کافههای آمریکایی»، «ترجمه غلط عنوان رمانهای معروف»، «سیمین بهبهانی در دو آینه»، «همسایه ایرانی کارل مارکس»، «فرهاد مهراد در موسیقی ایران یک استثناء بود»، «سپانلو برای مرگش تدارک ندیده بود»، «لورکا با صدای لئونارد کوئن، این والس را دریاب»، «سینما و شعرا»، «روایت صادقانه برگمن از خویشتن» و «مشکلات ممیزی» و...
نوشته های منتشر شده در این کتاب در عین خاطره برانگیز بودن، اغلب واجد نکان آموختنی فراوانی نیز هستند و البته در همه آنها یک نکته مهم مشترک وجود دارد، اینکه نویسنده آنها عباس صفاری شاعر است و به همین مناسبت در آنها از تجربههای زیستی شاعرانه در این جهان سخن می گوید. خاطراتی که گویی طی آن می توان به کشف دوباره زندگی، از نگاه یک شاعر نائل شد. کشفی شاعرانه از زندگی به مدد نگاه خاص صفاری به زندگی. شاعری که در رهگذر عمر از شهرهای کویری جنوب شرقی ایران، راهی تهران شده و از آنجا به لندن در انگلستان رفته و سرانجام به امریکا رسیده است.
جالب اینکه باهمه این ها، صفاری در همان خطوط آغازین تک نگاری اول این کتاب می گوید که خود را به با تصوری متعارف، یک مهاجر نمی داند. در همین تک نگاری اول که صفاری از زندگی در فرهنگ دیگری سخن می گوید، می توان دریافت که ما با شخصیتی متفاوت روبه رو هستیم که اصول و ارزش های خود را دارد.
هرچند که خواننده وقتی این کتاب را در دست می گیرد، انتظار دارد، نویسنده یا ناشر در مقدمه ای کوتاه درباره کم و کیف این کتاب و چرایی و چگونگی کنارهم قرار گرفتن این تک نگاری ها سخن بگوید، اما پس از خواندن همان تک نگاری نخست چنان شیفته زبان ساده راحت صفاری می شود که چنین ضرورت هایی فراموش می کند. ضرورت اینکه بداند هر یادداشت به چه مناسبتی و در چه زمانی نوشته شده، یا نخستین بار در کجا منتشر شده است. با اینحال اغلب این تک نگاری ها چون با رویکردی خاطره محور نوشته شدهاند، خواننده کتاب به تدریج اطلاعاتی جذاب درباره چگونگی زندگی صفاری و نوع نگاه او به ادبیات و شعر بدست می آورد؛ صفاری در این یادداشت ها گاه به شکلی بی واسطه تجربه هایی را که خود پشت سر گذاشه و از ملزومات یک زندگی شاعرانه است سخن می گوید.
سخن آخر اینکه قدم زدن در بابل کتابی است خواندنی که کوتاهی و روانی یادداشت ها به گونه ای است که در نشست هایی نه چندان طولانی می توان هربار چند تایی از آنها را خواند و لذت برد.