شاعر «کبریت خیس» با «قدم زدن در بابل» به دنبال چیست؟
عباس صفاری
درباره تازهترین اثر خود با عنوان «قدم زدن در بابل» میگوید این کتاب
یادداشتهایی از او را در بر میگیرد که جنس نگاهش با اشعار او شباهت دارد.
به گزارش خبرنگار مهر،
«قدم زدن در بابل» تازهترین اثر منتشر شده از عباس صفاری شاعر ایرانی است
که برخلاف سایر آثار او به جای زبان شعر، زبان نثر را برای ارتباط با
مخاطب خود برگزیده است. صفاری در این کتاب مجموعهای از یادداشتهایی را که
در سفرهایش و به بهانههای مختلف نگاشته است را در معرض دید مخاطبانش قرار
داده تا بتوانند با نگاه شکل دهنده به ذهن یک شاعر با بیانی غیر از شعر
آشنا شوند.
عباس صفاری در گفتگو با مهر
درباره این کتاب و انتشار آن اظهار داشت: «قدم زدن در بابل» کتابی است
مشتمل بر بیش از چهل تک نگاری در زمینههای مختلف و متنوع که خاطره و
سفرنامه بدنه اصلی آن را تشکیل میدهد. همچنین در جابهجای آن از تعدادی
نقد و بررسی شعر نیز در آن استفاده کردهام. در موازین نشر ایران غالبا
لازم و ضروری نیست که هنگام بازچاپ مطالب به سوابق آن، یا چاپ اولش آنگونه
که در غرب مرسوم است نام ببرند، من نیز به غیر از یکی دو مورد و به خاطر
عدم دسترسی به نشریات و تاریخ انتشار مطالب، اشارهای به چاپ اول آنها
نکردهام اما لازم است یادآوری کنم تمامی مطالب آن به غیر از خاطره سیل
۱۳۴۱ تهران، پیش از این در نشریات و رسانههای داخل کشور و چند تائی در
خارج به چاپ رسیدهاند .
وی ادامه داد: عنوان کتاب قدم زدن
در بابل استعارهای است از پرسه و قدم زدن در شهر و اماکنی که مردم آن
زبان یکدیگر را درک نمیکنند و آنچه میگویند برای شنونده نا مفهوم است.
کتاب مقدس از این حادثه چنین یاد میکند: «اکنون نازل شویم و زبان ایشان را
در آنجا مشوش سازیم تا سخن یکدیگر را نفهمند...از آن سبب آنجا را بابل
نامیدند»
این شاعر ادامه داد: این حادثه که
از آن یاد کردم منجر به هرج و مرج در عرصه زبان و ارتباطات میشود و تمدن
بزرگی را در سراشیب سقوط قرار میدهد. در زبان عربی واژه تبلبل از این
عبارت مشتق شده که مانند بسیاری از کلمات عربی به فارسی نیز راه یافته اما
استفاده در خوری از آن نمیشود، در گویشهای محلی ایران اما در ارتباط با
نامفهوم بودن زبان، فعل (بل بل کردن) را به کار میگیرند که میباید از
بابل نشئت گرفته باشد. در زبانهای لاتین با اشاره به این حادثه از کلمه
بابل اسم معنی و فعل ساخته میشود که تقریبا در اکثر این زبانها کاربرد
روزمره دارد .
صفاری در ادامه درباره حال و هوای
تکنگاریها و شیوه نگارش و نثر به کار گرفته شده در آنها گفت: باید بگویم
این یادداشتها با آنچه به صورت شعر تا به حال نوشتهام تفاوتهایی دارد و
اشتراکاتی. نکات و جنبههای مشترک آن به احتمال قوی در جنس نگاه است. به
این معنی که در بسیاری از آنها زاویه نگاه چندان دور از نگاهی که به آن
شاعرانه میگوئیم نیستند. به فرض در رابطه با خاطره سیل ۱۳۴۱ به گمان من
چیزها و اشیائی را که با فاصلهای پنجاه ساله به یاد آوردهام اکثرا از
غنای بوطیقائی بر خوردارند که به نوبه خود و به راحتی میتوانستند دستمایه
متنی شاعرانه باشند. وصف انعکاس آسمان پاکیزه و آبی تهران در چالابهای
بازمانده از باران و زیبائی بوتههای خار بر جدار آنها و همچنین وصف فضای
داخلی بیتکلف و متواضع امامزاده عبدالله، محله جی و ضریح چوبی آن از آن
نمونه است.
وی ادامه داد: سفرنامههای این
مجموعه نیز به استثنای سفر مکزیک، از آنجا که با فاصلهای چند ساله از وقوع
آن تحریر شده نوعی خاطره نویسی محسوب میشود در مجموع اما مطالب این کتاب و
شیوه نگارش آنها به گمانم به داستان کوتاه نزدیک تر است تا شعر. با این
توضیح شاید بتوان گفت که زبان شاعرانه بیشتر در رابطه با توصیف ها و
روئیتها به کارم آمده است.
صفاری در پایان گفت: به غیر از
آنچه یاد کردم تعدادی ترجمه نیز در این کتاب آمده است که قدیمیترین آنها
بررسی بیوگرافی اینگمار برگمن است که نخستینبار در یکی از شمارههای قدیمی
آدینه منتشر شده و این اولین مطلبی است که پس از ترک ایران از من در داخل
کشور انتشار مییابد. ترجمه اشعاری که اوکتاویو پاز در هند و افغانستان
سروده نیز از این جمله است که اول بار در نشریه کلک منتشر شده بود.
یادآوری میشود کتاب «قدم زدن در بابل» را نشر آرادمان منتشر کرده است.
از عباس صفاری در مقام شاعر
تاکنون دفاتر شعری با عنوان «کبریت خیس»، «مثل جوهر در آب»، «تاریک روشنا»،
«خنده در برف»، «دوربین قدیمی» و....متشر شده است.