کتابت شهود بر پیاده رو
روزنامه فرهیختگان
محسن بوالحسنی
روزنامه فرهیختگان
محسن بوالحسنی
عباس صفاری را باید شاعر مستقلی دانست. شاعری که از 20 سالگی از ایران مهاجرت کرد، به آمریکا رفت و دو کتاب اولش را هم در همان آمریکا چاپ کرد که البته هر دو مجموعه شعرهای او به زبان فارسی بودهاند. اما صفاری برای شعر و مخاطب ایرانی بهطور دقیق و مشخصتر با مجموعه «دوربین قدیمی» شناخته شد. شاعری شهودگرا، با زبانی نرم و زیرساختی مهیج و بیش از آنکه درگیر سخت یا سادهنویسی باشد درگیر انتقال شهودهای شاعرانهاش در زبانی بینابین است که شعرش نه پیچیدهگوییهای خاصی دارد و نه به سهل و سادگی نمونههای بسیار شعر آن روزگار میرسد. «دوربین قدیمی» خیلی زود پتانسیل شاعرش را -که اتفاقا آنطور که از شعرهایش برمیآمد هیچ عجلهای در قبضه کردن مخاطب نداشت و حتی شاید فکرش را هم آنچنان نمیکرد- برای مخاطبان فارسی آشکار کرد و از این مجموعه به بعد بود که نام عباس صفاری بر سر زبان شعر معاصر فارسی افتاد و فروش کتابهایش جان تازهای به بازار نشر شعر داد و معرف شعری شد که برای طرفداران و شاعران جریانهای مختلف شعر معاصر فارسی قابلتامل و تاکید بود.
عباس صفاری پیش از آنکه دومین کتابش را در ایران منتشر کند، کتاب دیگری در نیویورک منتشر کرد؛ این بار به صورت دوزبانه. بعد از این کتاب بود که «کبریت خیس» او منتشر شد و این کتاب هم او را بهعنوان شاعری مهم در ادبیات تثبیت کرد و علاقهمندان به این زبان و لحن و ساختار را امیدوار کرد که میتوان هم شاعر مستقلی بود و هم به شهودی خلاق در شعر باور داشت و بیآنکه ذرهای به ذات شعر و سنت شعری پشت کرد، مخاطب امروز شعر را با خود همراه کرد. شعر عباس صفاری اگر چه شعری شهری است، او را میتوان شاعر شهری خطاب کرد که شهودهایش را بر پیادهروها و پیادهرویهای شخصیاش در جغرافیاهای مختلف مینویسد. کافی است به شعرهای «قدیس» او نگاهی بیندازیم تا شهودها و کشفهای شاعرانه شاعری را ببینیم که زبانش به قول عدهای نزدیک به زبان ترجمه شعر است اما دستاوردهایش در بافت و ساخت این شعرها و ارجاعات درونیشان کامل در قلب سنت شعر معاصر فارسی ریشه دارد.
به هر روی او امروز شاعر مهمی به حساب میآید و با انتشار 12 کتاب در ایران و آمریکا به یکی از شاعران مستمر و جدی تبدیل شده که تنها میتوان افسوس این را داشت که با دوری او از ایران کمتر فرصت آن فراهم میشود که با او نشستی داشته باشیم و گپ و گفتی ویژه درباره کتابها و سیر و مسیر آنها از دیروز تا امروز بزنیم. عصر روز دوشنبه فرصتی فراهم شد تا عباس صفاری با علاقهمندان شعرش دیداری داشته باشد و برای آنها شعرخوانی کند و به سوالات آنها پاسخ دهد. صفاری در این برنامه ضمن شعرخوانی درباره حاشیههای شکلگیری برخی شعرهایش توضیحاتی داد و در پاسخ به سوال یکی از حاضران در جلسه پیرامون وضعیت شاعران و شعر مهاجرت گفت: «اگر میبینید برخی شاعران و نویسندگان موفق ما از ایران میروند و آنچنان نمیتوانند موفقیت خود را در مهاجرت نیز ادامه دهند شاید دلیلش این است که آنها ریشه و پای خود را در کشور خودشان گذاشتهاند و وقتی از ایران بیرون میروند با جامعه ایرانیها بیشتر ارتباط برقرار میکنند که او را میشناسند و این موضوع تابع شرایطی خواهد بود که شاید این شرایط به ایستایی آن شاعر و نویسنده منتهی میشود. اما وقتی من از ایران رفتم حدود 20 سال داشتم و کسی هم من را نمیشناخت و بیشتر با جامعه غیرایرانی در تماس بودم و شرایط برای من طور دیگری رقم خورد که مجبورم میکرد بیشتر در خودم باشم و هدفی را برای خودم در نظر بگیرم و براساس آن هدف حرکت کنم.»
عباس صفاری که متولد 1330 یزد است تا امروز 12 مجموعه شعر در ایران و آمریکا به چاپ رسانده و شعرهایش به چندین زبان مختلف ازجمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، اسپانیایی، عربی و کردی ترجمه شده است. مجله فرانسویزبان (تهران ریویو) در یکی از شمارههایش بخش ادبیات خود را به معرفی و ترجمه اشعار او اختصاص داده است. شعر بلندی نیز به نام هبوط یا (حکایت ما) دارد که ترجمه انگلیسیاش چندین سال در کتاب درسی رشته ادبیات دانشگاه در آمریکا بوده است.
در برنامه دیدار با عباس صفاری که به همت مهدی وزیربانی در دفتر ماهنامه «نمایه تهران» برگزار شد، شهاب مقربین و رضا چایچی نیز شعرخوانی کردند و منوچهر حسنزاده، مدیر نشر مروارید حضور داشت. گفتوگوی ویژه فرهیختگان با «عباس صفاری» را در روزهای آینده خواهید خواند.
عباس صفاری پیش از آنکه دومین کتابش را در ایران منتشر کند، کتاب دیگری در نیویورک منتشر کرد؛ این بار به صورت دوزبانه. بعد از این کتاب بود که «کبریت خیس» او منتشر شد و این کتاب هم او را بهعنوان شاعری مهم در ادبیات تثبیت کرد و علاقهمندان به این زبان و لحن و ساختار را امیدوار کرد که میتوان هم شاعر مستقلی بود و هم به شهودی خلاق در شعر باور داشت و بیآنکه ذرهای به ذات شعر و سنت شعری پشت کرد، مخاطب امروز شعر را با خود همراه کرد. شعر عباس صفاری اگر چه شعری شهری است، او را میتوان شاعر شهری خطاب کرد که شهودهایش را بر پیادهروها و پیادهرویهای شخصیاش در جغرافیاهای مختلف مینویسد. کافی است به شعرهای «قدیس» او نگاهی بیندازیم تا شهودها و کشفهای شاعرانه شاعری را ببینیم که زبانش به قول عدهای نزدیک به زبان ترجمه شعر است اما دستاوردهایش در بافت و ساخت این شعرها و ارجاعات درونیشان کامل در قلب سنت شعر معاصر فارسی ریشه دارد.
به هر روی او امروز شاعر مهمی به حساب میآید و با انتشار 12 کتاب در ایران و آمریکا به یکی از شاعران مستمر و جدی تبدیل شده که تنها میتوان افسوس این را داشت که با دوری او از ایران کمتر فرصت آن فراهم میشود که با او نشستی داشته باشیم و گپ و گفتی ویژه درباره کتابها و سیر و مسیر آنها از دیروز تا امروز بزنیم. عصر روز دوشنبه فرصتی فراهم شد تا عباس صفاری با علاقهمندان شعرش دیداری داشته باشد و برای آنها شعرخوانی کند و به سوالات آنها پاسخ دهد. صفاری در این برنامه ضمن شعرخوانی درباره حاشیههای شکلگیری برخی شعرهایش توضیحاتی داد و در پاسخ به سوال یکی از حاضران در جلسه پیرامون وضعیت شاعران و شعر مهاجرت گفت: «اگر میبینید برخی شاعران و نویسندگان موفق ما از ایران میروند و آنچنان نمیتوانند موفقیت خود را در مهاجرت نیز ادامه دهند شاید دلیلش این است که آنها ریشه و پای خود را در کشور خودشان گذاشتهاند و وقتی از ایران بیرون میروند با جامعه ایرانیها بیشتر ارتباط برقرار میکنند که او را میشناسند و این موضوع تابع شرایطی خواهد بود که شاید این شرایط به ایستایی آن شاعر و نویسنده منتهی میشود. اما وقتی من از ایران رفتم حدود 20 سال داشتم و کسی هم من را نمیشناخت و بیشتر با جامعه غیرایرانی در تماس بودم و شرایط برای من طور دیگری رقم خورد که مجبورم میکرد بیشتر در خودم باشم و هدفی را برای خودم در نظر بگیرم و براساس آن هدف حرکت کنم.»
عباس صفاری که متولد 1330 یزد است تا امروز 12 مجموعه شعر در ایران و آمریکا به چاپ رسانده و شعرهایش به چندین زبان مختلف ازجمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، اسپانیایی، عربی و کردی ترجمه شده است. مجله فرانسویزبان (تهران ریویو) در یکی از شمارههایش بخش ادبیات خود را به معرفی و ترجمه اشعار او اختصاص داده است. شعر بلندی نیز به نام هبوط یا (حکایت ما) دارد که ترجمه انگلیسیاش چندین سال در کتاب درسی رشته ادبیات دانشگاه در آمریکا بوده است.
در برنامه دیدار با عباس صفاری که به همت مهدی وزیربانی در دفتر ماهنامه «نمایه تهران» برگزار شد، شهاب مقربین و رضا چایچی نیز شعرخوانی کردند و منوچهر حسنزاده، مدیر نشر مروارید حضور داشت. گفتوگوی ویژه فرهیختگان با «عباس صفاری» را در روزهای آینده خواهید خواند.