۱ تیر ۱۳۹۴

امضا یادتان نرود


در باره آلودگی صوتی
====================

حتا این پنجره دو جداره
جلو دارش نیست
وز وزی که ماموریت دارد
تا رسیدن به گوش اسفنجی من
هر سدی را پشت سربگذارد

به همسر بی خواب شده ام
که شاخدارترین دروغ هایم را نیز
باور کرده است
با چه زبانی بگویم این وز وز مزاحم
از سر زمینی آمده است
که بر بامهای کاه گلی اش قرنها
جوانانی دراز کش رو به کهکشان
صدای سقوط ستارگان
و ترک خوردن پوست دوشیزگان را می شنیده اند .

                  تاریخ ۱۳۷۴ - ۵ - ۲۴
--------------------------

راستش من به این دلیل که شعر را بارها رتوش می کنم تاریخ نگارش زیر آن نمی گذارم . اما از آنجا که اخیرا دیده ام این سهل انگاری می تواند درد سر ساز بشود و خدای ناکرده محقق ریش و پشم داری فرضا کشف کند که  اخوان مجموعه زمستان را با گوشه چشمی به ( خنده در برف ) من سروده است یا آپولینر ایده شعر کانکریت را از خانم صفار زاده کش رفته است تصمیم گرفته ام تاریخ آخرین روتوش را زیر هر شعر بنویسم . تاریخ شعر بالا نیز تا جائی که به یاد می آورم دقیق است و مو لای درزش نمی رود . اگر چه بعضی از اساتید فقط تاریخ انتشار کاغذی را معتبر می دانند که با استناد به آن بعید نیست کلیات جدید الانتشار سیف فرغانی که گفته است ( این عو عوی سگان شما نیز بگذرد ) جمع آوری شده و سراینده تحت تعقیب قرار بگیرد . 
ممکن است شما بگوئید از کسی که خودش اعتراف کرده به همسرش دروغ شاخدار گفته است هیچ بعید نیست که تاریخ شعرش را عمدا تعغیر داده باشد . من اما غیر از خدا که شاهد تمامی اعمال ماست دو شاهد دیگر هم دارم که این شعر در خانه آنها سروده شده و آنها نخستین شنونده آن بوده اند  . عمه و دختر عمه ام را می گویم که آن زمان  ساکن محله چرنداب تبریز بودند . متاسفانه عمه عزیزم که هنوز در قید حیات هستند آلزهایمر گرفته اند و به طرز حیرت انگیزی شعر را به یاد می آورند اما می گویند سراینده اصلی شوهر مرحومشان بوده اما چون تاریخ نداشته من آن را به نام خود برایشان خوانده و زیر آن تاریخ جدیدی زده ام . خدا شفایشان بدهد . اما دختر عمه ام که کوزه گر است و در شاخ آفریقا مغازه سفال فروشی دارد همه چیز را به دقت به یاد می آورد . متاسفانه او تلفن ندارد و فقط از طریق نامه قابل دسترسی است که من آدرس دقیقش را گم کرده ام . اما اگر لازم باشد از عمه ام خواهم گرفت .