۲۹ خرداد ۱۳۹۳

نامه‌هاي صفاري نامه‌هايي معمولي نبود


روزنامه اعتماد


حافظ موسوي

حدود بیست سال پيش بود كه نامه‌يي از امريكا به دستم رسيد كه فرستنده‌اش عباس صفاري بود. نامه را كه باز كردم ديدم در ابتداي نامه، دوست عزيزم «شمس لنگرودي» كه در آن سال‌ها در امريكا زندگي مي‌كرد، نوشته است: «جناب عباس صفاري از دوستان باصفا و از شاعران خوب خارج از ايران است كه چندي پيش كتاب «در ملتقاي دست و سيب» ايشان به عنوان بهترين كتاب شعر زبان فارسي در خارج از كشور برنده جايزه شد. باقي داستان را از زبان خودشان مي‌خوانيد و باقي داستان از اين قرار بود كه پس از تعطيلي نشريه ادبي كبود كه 12 سالي در اروپا منتشر مي‌شد، نشريه ديگري منتشر مي‌شود كه عباس مسووليت بخش شعر آن را برعهده مي‌گيرد و او هم به پيشنهاد شمس از من دعوت كرده بود كه در هر شماره يكي از شاعران داخل كشور را معرفي كنم. به اين ترتيب بود كه من با عباس صفاري آشنا شدم و آشنايي ما به دوستي عميقي منجر شد كه تا به امروز ادامه دارد. در آن سال‌ها هنوز ايميل وجود نداشت و ارتباط ما از طريق نامه‌نگاري صورت مي‌گرفت. ظرف سه، چهار سال حدود 20 نامه مفصل براي هم نوشتيم و ضمن پيش بردن بخش شعر سنگ، درباره شعر و ادبيات با هم بحث و گفت‌وگو كرديم. من متاسفانه عادت به نگهداري نامه‌هايي كه دريافت مي‌كنم ندارم؛ اما تقريبا تمام نامه‌هاي عباس را نگه داشته‌ام؛ چون نامه‌هاي او نامه‌هايي معمولي نبود، بلكه يك اثر هنري بود در رنگ‌ها، فرم‌ها و ابعاد مختلف و نقاشي‌هايي كه معمولا با ماژيك يا مدادرنگي مي‌كشيد. يك بار در يكي از اين نامه‌ها نوشته بود: «با اين نامه آخرت بايد اقرار كنم به مقدار قابل توجهي به تو بدهكار شده‌ام كه اگر نتوانستم از عهده پرداختش بربيايم اين رنگ‌ها و نقاشي‌ها را هم پايت حساب خواهم كرد. بالاخره امريكا هرچه به من ياد نداده باشد، معامله‌گري را يادم داده است.» بعد‌ها كه بيشتر با او آشنا شدم، ديدم از قضا تنها چيزي كه او در زندگي‌اش ياد نگرفته است معامله‌گري و حسابگري است. همكاري من با عباس و نشريه سنگ يكي، دو سال ادامه داشت و من تا جايي كه يادم است مسعود احمدي، نازنين نظام شهيدي، آزيتا قهرمان، رضا چايچي، كسرا عنقايي، مهرداد فلاح، شهاب مقربين، يزدان سلحشور و تعداد ديگري از شاعران داخل كشور را در آن نشريه معرفي كردم. روال كار هم به اين ترتيب بود كه از هر شاعر چند شعر انتخاب مي‌كردم و همراه با يك معرفي اجمالي و توضيحات مختصري درباره عمده‌ترين شاخصه‌هاي شعر آن شاعر براي عباس مي‌فرستادم. نكته جالب در مورد نشريه سنگ پراكندگي جغرافيايي اعضاي تحريريه و همكاران آن در سه قاره اروپا، امريكا و آسيا بود.

اما غرض از نگارش اين يادداشت خوشامدگويي به مجموعه شعر جديد عباس صفاري است به نام «مثل جوهر در آب» كه به تازگي توسط انتشارات مرواريد منتشر شده است. من اين مجموعه را هنوز نخوانده‌ام اما اطمينان دارم كه عباس صفاري اين‌بار نيز با دست پر به ميدان آمده است و با شعرهاي ساده و صميمي‌اش دوستداران شعرش را شاد خواهد كرد. شعر عباس صفاري مثل خود او، بي‌تكلف و سرشار از لحظه‌هاي ناب و تامل برانگيز است. تصاوير و استعاره‌هاي او در عين سادگي ‌گاه چنان بديع و درخشانند كه به راحتي در ذهن خواننده جا باز مي‌كنند و براي همين است كه كتاب‌هاي شعر او در سال‌هاي اخير هميشه پرمخاطب و پرفروش بوده‌اند.

====================