خیاط دل شکسته محله چینی ها
قطار ترمز بریده ایست
این ایالت از خواب پریده
و آنقدربا سرعت بی سابقه اش
آژیر کشان
در این ساحل می راند
تا قول باز گشت هر مسافر خوش قولی را
باطل کند .
این خیاط دل شکسته نیز
مسافر باز مانده ایست
که سرا پا یش داد می زند
هیچ محلی از اعراب
در کالیفرنیا ندارد
به غیر از قیچی سیاه و
چرخ سینگری که با آن
می دوزد فراق واگیر دارش را
بر قامت مشتریان
به هیچ چیز این دیار
عادت نکرده است
حتا
به صدای پای سپیداری در پیاده رو
که بی نیاز از سالنامه و تقویم
او را از فصلی
به فصل دیگر می برد .
مشتریان چهار فصلش را نیز
مانند همین سپیدار
از صدای پایشان می شناسد
گوش او اما سالهاست
در انتظار صدای قدمهائی است
لبریز از تردید
با مکثی هزار ساله در پاگرد پلکان
که ضربان قلبش را در هر نوبت
دو چندان می کند
صدائی که تا پشت در می آید
و همانجا
مثل سیگاری زیر پا
خاموش می شود .
---------------------
انتشار نخست : روزنامه فرهیختگان
-----------------------------
طرح ضمیمه : کلاغ خیاط خانه
چوب نگاره - مرکب روغنی روی کاغذ دست ساز
8 در 14 اینچ - 2012
کار نگارنده