شاید شنیده باشید نقل قولی را از شاعران محفلی که وقتی در محفل ماهانه نوبت به شعرخوانی آنها می رسد با شکسته نفسیمی فرمایند که ماه پیش در تجارتخانه سرشان خیلی شلوغ بوده و لاجرم شعر را در میان راه وقتی به محفل تشریف فرما می شده اند سروده اند . خوشبختانه اکثر شاعران محفلی خودشان را ( شاعر ) نمی دانند و به همین جهت نیز مزاحم ناشران نمی شوند و اگر هم آخر عمری به سرشان بزند دیوانی از خود به یادگار بسپارند خرجش را از جیب مبارک می پردازند . هر از گاهی نیز به شاعر مدرن و نوپردازی بر خورد کرده ام که دفتر شعرشان را که حتا یک خط خوردگی ندارد نشان دیگران می دهند و افتخار می کنند که تمام اشعار دفتر درفت ( نگارش ) اول است و هرگز احتیاجی به حک و اصلاح نداشته اند .
من اما از شما چه پنهان در روزگاران خیلی ماضی چرکنویس هایم را که پر از خط خوردگی بود در ته کشو میز و جعبه های مقوائی پنهان می کردم و بر این باور بودم که اگر اهل بخیه ای ببیند به این دشواری شعر می نویسم اسباب خجالت خواهد بود . دلم نیز نمی آمد آنها را دور بریزم چون بعضی از بخش های خط خورده را دست مایه شعر دیگری می کردم . این وضع کمابیش ادامه داشت تا آمدم به غرب و دیدم جنگ های ادبی این سوی دنیا هر از گاهی دست خط شاعر را نیز در برابر شعرش چاپ می کنند . ( متاسفانه چنین رسم آمزنده ای در ایران چندان رایج نشده است . ) این دست خط ها غالبا پر از خط خوردگی بودند و دلیل چاپشان نیز همین خط خوردگی ها بود که به نوعی شیوه نگارش و حک و اصلاح را به شاعران جوان و تازه کار یاد می داد . با دیدن این چرکنویس ها خیالم قدری آسوده شد که فقط من نیستم که پس از نگارش با ساطور به جان متن می افتم . با این وجود خیالم زمانی کاملا آسوده شد که در دهه هشتاد میلادی چرکنویس سر زمین هرز ، ( که الیوت قصابی آن را با خیال راحت به ازرا پاوند سپرده بود ) منتشر شد . ازرا پاوند با وجودی که نیمی از شعر را حذف کرده بود از هیچ پراگرافی نیز بدون حک و اصلاح نگذشته بود . یک نسخه از آن چرکنویس را که دانشگاه هاروارد چاپ کرده بود همان زمان خریدم و فرستادم برای احمد اخوت که با هم نامه نگاری داشتیم . صفحاتی از چرکنویس رمان اولیس جیمز جویس را نیز طی همان دوره دیده بودم . اما بی خبر از این که هر دو کتاب بهترین شعر و بهترین رمان قرن بیستم خواهد شد .
----------------------------------------------------------------
چرکنویس سرزمین هرز
من اما از شما چه پنهان در روزگاران خیلی ماضی چرکنویس هایم را که پر از خط خوردگی بود در ته کشو میز و جعبه های مقوائی پنهان می کردم و بر این باور بودم که اگر اهل بخیه ای ببیند به این دشواری شعر می نویسم اسباب خجالت خواهد بود . دلم نیز نمی آمد آنها را دور بریزم چون بعضی از بخش های خط خورده را دست مایه شعر دیگری می کردم . این وضع کمابیش ادامه داشت تا آمدم به غرب و دیدم جنگ های ادبی این سوی دنیا هر از گاهی دست خط شاعر را نیز در برابر شعرش چاپ می کنند . ( متاسفانه چنین رسم آمزنده ای در ایران چندان رایج نشده است . ) این دست خط ها غالبا پر از خط خوردگی بودند و دلیل چاپشان نیز همین خط خوردگی ها بود که به نوعی شیوه نگارش و حک و اصلاح را به شاعران جوان و تازه کار یاد می داد . با دیدن این چرکنویس ها خیالم قدری آسوده شد که فقط من نیستم که پس از نگارش با ساطور به جان متن می افتم . با این وجود خیالم زمانی کاملا آسوده شد که در دهه هشتاد میلادی چرکنویس سر زمین هرز ، ( که الیوت قصابی آن را با خیال راحت به ازرا پاوند سپرده بود ) منتشر شد . ازرا پاوند با وجودی که نیمی از شعر را حذف کرده بود از هیچ پراگرافی نیز بدون حک و اصلاح نگذشته بود . یک نسخه از آن چرکنویس را که دانشگاه هاروارد چاپ کرده بود همان زمان خریدم و فرستادم برای احمد اخوت که با هم نامه نگاری داشتیم . صفحاتی از چرکنویس رمان اولیس جیمز جویس را نیز طی همان دوره دیده بودم . اما بی خبر از این که هر دو کتاب بهترین شعر و بهترین رمان قرن بیستم خواهد شد .
----------------------------------------------------------------
چرکنویس سرزمین هرز
چرکنویس اولیس