فوگ مرگ
(فارسی مجتبا گلمحمدی از متن آلمانی پل سلان)
شيرِ سياهِ سپیدهدم را عصرها مینوشيم
\ظهرها و صبحها مینوشيم شبها مینوشيم
مینوشيم و مینوشیمگوری در آسمان میکَنيم
آنجا که جای هيچکس تنگ نيست
(فارسی مجتبا گلمحمدی از متن آلمانی پل سلان)
شيرِ سياهِ سپیدهدم را عصرها مینوشيم
\ظهرها و صبحها مینوشيم شبها مینوشيم
مینوشيم و مینوشیمگوری در آسمان میکَنيم
آنجا که جای هيچکس تنگ نيست
مردی در این خانه زندگی میکند با مارها بازی میکند مینويسد
مینويسد آنگاه که آلمان در تاریکی فرومیرود گيسوی زرّینات مارگارت
مینويسد از خانه بيرون میرود ستارهها همگی میدرخشند
سگهايش را با سوت به آنجا میخواند
جهودهايش را با سوت فرامیخواند و به کندنِ گوری در زمين میراند
به ما فرمان میدهد برای رقص نغمه ساز کنيم
شيرِ سياهِ سپيدهدم تو را شبها مینوشيم
تو را صبحها و ظهرها مینوشيم تو را عصرها مینوشيم
مینوشيم و مینوشيم
مردی در این خانه زندگی میکند با مارها بازی میکند مینويسد
مینويسد آنگاه که آلمان در تاریکی فرومیرود گيسوی زرّینات مارگارت
گيسوی خاکسترینات شولاميت گوری در آسمان میکَنيم آنجا که جای هيچکس تنگ نيست
فریاد میکشد آهای شما عمیقتر بکَنید زمین را آنجا و شما هم بخوانید و بنوازید
شمشیر بسته به کمربندش را به دست میگیرد و در هوا میچرخاند و چشماناش آبی است
آهای شما بیلهایتان را عمیقتر در زمین فروکنید و شما هم باز برای رقص نغمه ساز کنید
شيرِ سياهِ سپيدهدم تو را شبها مینوشيم
تو را صبحها و ظهرها مینوشيم تو را عصرها مینوشيم
مینوشيم و مینوشيم
مردی در خانه زندگی میکند گیسوی زرّینات مارگارت
گیسوی خاکسترینات شولامیت با مارها بازی میکند
فریاد میزند مرگ را نغمهای شیرینتر بنوازید مرگ اربابی است از سرزمین آلمان
فریاد میکشد تاریکتر زخمه زنید بر تارهایتان آنگاه چون دود به آسمان عروج کنید
شيرِ سياهِ سپيدهدم تو را شبها مینوشيم
تو را ظهرها مینوشيم مرگ اربابی است از سرزمین آلمان
تو را عصرها مینوشیم و صبحها مینوشیم و مینوشیم
مرگ اربابی است از سرزمین آلمان چشماناش آبی است
شلیک میکند گلولههای سربی را تو را میزند درست هدف را میزند
مردی در این خانه زندگی میکند گیسوی زرّینات مارگارت
سگهایش را به جان ما میاندازد گوری در آسمان به ما میدهد
با مارها بازی میکند و خیال میکند مرگ اربابی است از سرزمین آلمان
گیسوی زرّینات مارگارت
گیسوی خاکسترینات شولامیت
(فارسی مجتبا گلمحمدی از آلمانی پل سلان)
یادداشت مترجم:
پل سلان این شعر را در حدود ۱۹۴۵ دربارهی «شوآه» (که امروزه بهغلط هولوکاست نامیده میشود) و تجربهی اردوگاههای مرگ نازیها نوشت و نخستین بار نسخهای رومانیایی از آن را با عنوان Tangoul Mortii (تانگوی مرگ) در نشریهای ادبی (۱۹۴۷) و سپس نسخهی آلمانی را در مجموعهی شعر «خشخاش و خاطره» (۱۹۵۲) منتشر کرد. امّا بعدها به دلایلی از انتشار آن پشیمان شد و تا پایان زندگیاش هرگز اجازهی چاپ دوبارهی این شعر را نداد. تانگوی مرگ اشاره به رویدادی دارد که گفته میشود در یکی از اردوگاههای نازی به نام Janowska رایج بود: مأموران نازیها نوازندگان یهودی را مجبور میکردند در حال کندن قبرها، ضربوشتمها، و راهپیماییها موسیقی خاصی بنوازند که آن را «تانگوی مرگ» مینامیدند. فوگ مرگ را اغلب مثال نقض این حکم مشهور تئودور آدورنو میدانند که میگفت «بعد از آشویتس شعرنوشتن توحش است».
فوگ (Fuge) یک فرم موسیقی کونترپوان و چندصدایی است که در آن چند موتیف متفاوت در امتداد هم با یکدیگر تلفیق و ترکیب میشوند و ساختاری پیچیده را میسازند. بهترین نمونههای فوگ را در آثار یوهان سباستین باخ میتوان یافت. سلان ساختار این شعر را بهسان یک فوگ ـ همچون یک استعاره- طرح ریخته است. البته هیچ فرم متناظر ادبی دقیق و کاملی از فوگ موسیقایی وجود ندارد. اجرای پل سلان از فوگ مرگ در نوار ضبطشده از او بر ویژگی چندصدایی و فوگمانند این شعر تأکیدی ویژه میگذارد که در فهم و ترجمهی آن نیز بسیار راهگشا بوده است.
مارگارت (Margarete) یا مارگارته اسمی مشخصاً آلمانی است برای زنان و زن مطلوب رمانتیکهای آلمانی را به ذهن تداعی میکند: زنی موطلایی، زیبا و آریاییتبار از نژاد ژرمان. مارگارت زنی است از جنس قهرمانان زن آثار گوته و هاینه.
«شولامیت» (שולמית) یا «زولامیت» (در تلفظ آلمانی) اسمی رایج و مشخصاً یهودی است برای زنان. این واژهی عبری صورت مؤنث همان سلیمان است که با «شالوم» (به معنای صلح) و «سالومه» نیز مرتبط است. این نام در کتاب مقدس (عهد عتیق: «غزل غزلهای سلیمان») نیز میآید و زنی «سبزه ولی خوبرو» وصف میشود.
--------------------------------------------------
طرح حا : پل سلان و تشعیع جنازه .
هر دو کار اینجانب
--------------------------------------------------
طرح حا : پل سلان و تشعیع جنازه .
هر دو کار اینجانب