۲۶ اسفند ۱۳۹۲

نوروزانه

باز گشت دموزی*

 در این شب جایز الگناه 
که هیچ ناظری از ملکوت اعلا 
بالای سرمان نیست 
 جای آن دارد که پا 
از گلیم تنگی که برایمان بافته اند 
فراتر بگذاریم

ما دو نفر را 
اصلا چه کار 
به کائنات و کار جهان 
 این پنجره نا محرم را 
 می توانیم به فتوای عقل سلیم ببندیم 
 و باز گردیم به آن لحظه دوزخی در بهشت 
و نخستین باری 
که دهانمان طعم آتش را 
در بوسه های آغشته به عطر سیب 
تجربه کرد 

بیا پرده را بکشیم 
و در این اتاق شش در چهار 
آنقدر آینه وار      در هم غرق شویم 
که تفکیک نا پذیر و بی کرانه شود 
 کالبد های قفس وارمان .

 * - در اسطوره های بین انهرین دموزی در روزهای آخر اسفند وقتی از 
جهان زیرین باز می گردد تخت سلطنت در جا بجائی قدرت دو سه روزی 
خالی میماند که طی آن مردم آزاد و جایز الخطا هشتند