۲۵ آذر ۱۳۹۲

ترجمه ناپذیر

*  *  *
دور از ترانه‌های کودکستانی و
رها از پر حرفی انشای دبیرستان
متون نانوشته سرنوشت
حوادثی را برایت تدارک دیده‌اند
از جنس کلماتی چموش
که جانت را به لب می‌رسانند
تا تن به جمله‌ای جانانه
و سرنوشت ساز بسپارند


بی نیاز از حرف و کلام اما
حادثه‌ای به نام عشق نیز
که می‌گویند خواهر مرگ است
شعله‌های سرکش آغازینش را
در نگاه ویرانگری به جانب تو
آنچنان خلاصه خواهد کرد
که نهایت ایجاز در برابرش
پر حرفی کسالت آوری بنماید

نگاهی رها
از اسارت کلمات
که یکی از هزاران تفسیر شاعرانه‌اش
وداع تو با آرامش است
و به خواب دیدن فرشتگانی قیچی به دست
که تعبیر کارشان بی تردید
بریدن هر خیال آسوده است
از شاخسار درختی آنچنان سرشار
که دیگر در پوست خود نمی کنجد
-----
منتشر شده در فصلنامه خوانش