چمدان در دست
کلید هر دری را که پشت سر می بندی
به نخستین رودخانه ی سر راه پرتابش کن
خانه ها
از همان لحظه ای که تو ترکشان می کنی
کلنگی می شوند و
سنگ های پیشانی و سر درشان
مانند کتیبه های نانوشته فرو می افتد
* * *
در غیاب تو نیز
ارواح عتیقه ای شب و روز
از درز درها و پرده ها
رفت و آمد اهل محل را
که تحلیل می رود به مرور
زیر نظر می گیرند
اما تو نیستی
تو رفته ای دیگر
و پل های پشت سرت را
فرق نمی کند
خراب کرده باشی یا آباد
آن ها را به سیلابی بسپار
که هرگز به سرچشمه آسمانی اش
باز نخواهد گشت.
* * *
پس از تو همشهریانت
مادام العمر
سنگ سالهای سپری شده را
به سینه می زنند
تو اما
هر جا که لنگر انداخته ای
با همان سنگ ها پلی بساز
برای روز مبادایت .
--------------------------
صفحه شعر فرهیختگان را مدتی است دوست شاعر و روزنامه نگار مهدی وزیر بانی می گرداند .معرفی مختصر . اما دقیق و منصفانه ای نیز از هر شاعر ارایه می دهد که برای طیف گسترده خوانندگان غالبا نا آشنا با تحولات شعر امروز مفید و ضروری است . کاری که دست مریزاد دارد و می تواند سر مشق روزنامه ها و نشریات پر تیراژ باشد .
-------------------------------------
مهدی وزیر بانی
شعر اول صفحه امروز به «عباس صفاری» اختصاص پیدا کرده که در ایران مخاطبان بسیاری دارد. عباس صفاری پیشتر با دو اثر «دوربین قدیمی» و «کبریت خیس» خودش را بهعنوان شاعری متفاوت و جدی در شعر امروز ایران تثبیت کرده بود. در شعر صفاری زبانی ساده با مفاهیم کلاسیک و اسطورهای تلفیق شده است. پیوند چهره ساده کلمات با شمایل پیچیده در شعر صفاری معنایی را به دست میدهد که بدون نیاز به زبانی فاخر و ثقیل، به قول شاملو همه چیز را از لالایی به شیپور در الفبا تغییر میدهد. عباس صفاری اخیرا دفتر شعر جدیدی را به انتشارات مروارید سپرده است که امیدواریم همچنان از این شاعر رویکردهای متفاوت الفبایی را در این دفتر شاهد باشیم. او از مهمترین منتقدان شعر دهه ۷۰ و پیشنهادهای رضا براهنی در این دهه است. اصولا شاعرانی که رابطه چشم توی چشم با مخاطب و سرزمین مادریشان را از دست میدهند، کمتر موفق بودهاند؛ مثل «ایرج جنتیعطائی» یا «جلال سرفراز» اما عباس صفاری از معدود هنرمندان ماست که در کافههای کوچه- شهرهای وطنش هنوز با مخاطبان خودش راحت و سلیس حرف میزند. او مدتهاست در ایالات متحده زندگی میکند.