امروز صبح به قطعه کوتاهی گوش سپردم که به گفته اهل فن ۳۴۰۰ سال از عمر آن می گذرد . این قطعه با رمز گشائی یک لوح سنگی سومری پیاده و اجرا شده است و شباهت انکار ناپذیری با موسیقی انگلستان قدیم دارد که با استفاده از سازهای رایج در آن دوره اجرا شده است .
تا پیش از کشف این قطعه کارشناسان موسیقی در غرب بر این باور بوده اند که شیوه استفاده از هفت نت باز مانده از تمدن هلنی
است . رمز یابی از این لوح سنگی اما اختراع آن را به تمدن ماورا النهر می رساند .
در علم روانشناسی اصطلاح رایجی دارند که به آن ( تجربه خارج از تن ) می گویند . مقصود از این تجربه لحظات نادر ی است که تن و روان هر کدام ساز خودشان را می زنند . پر بیراه نرفته ام اگر بگویم امروز صبح با گوش سپردن به این قطعه بدوی چنین حسی را تجربه کردم . تنی وا رفته در برابر مانیتور و روانی سرا پا گوش در جمع مردمان تمدنی دیگر .
تا پیش از کشف این قطعه کارشناسان موسیقی در غرب بر این باور بوده اند که شیوه استفاده از هفت نت باز مانده از تمدن هلنی
است . رمز یابی از این لوح سنگی اما اختراع آن را به تمدن ماورا النهر می رساند .
در علم روانشناسی اصطلاح رایجی دارند که به آن ( تجربه خارج از تن ) می گویند . مقصود از این تجربه لحظات نادر ی است که تن و روان هر کدام ساز خودشان را می زنند . پر بیراه نرفته ام اگر بگویم امروز صبح با گوش سپردن به این قطعه بدوی چنین حسی را تجربه کردم . تنی وا رفته در برابر مانیتور و روانی سرا پا گوش در جمع مردمان تمدنی دیگر .