والاس استیونس
ترجمه : عباس صفاری
بی تردید ( 13 شیوه نگریستن به زاغچه ( مرغ سیاه ) معروفترین شعر بازمانده از دوران کم دوام جنبش ایماژیستی آمریکاست .
تا کنون هنرمندان بسیاری در عرصه های گوناگون هنر به استقبال این شعر رفته اند و هر از گاه نیز حرف و حدیث جدیدی در رابطه با آن مطرح می شود . ترجمه من از این شعر اولین بار در سال 93 میلادی در خارج از ایران منتشر شده است .
یک
در میان بیست کوه پوشیده در برف
تنها شیء متحرک
چشمان زاغچه بود
---------------
دو
در سر
سه خیال داشتم
مثل درختی
که در خود
سه زاغچه دارد
---------------
سه
گردش زاغچه
در باد پائیزی
برش کوچکی است
از یک پانتومیم
----------------
چهار
یک مرد و یک زن
یک وحدت
یک مرد ،یک زن ، و یک زاغچه
همچنان یک وحدت
------------------
پنج
به کدام یک گوش بسپارم
زیبائی تحریر
یا طراوت تلویحات
نغمه زاغچه
یا چیزی در ماورای آن
----------------
شش
قندیل ها پوشانده اند
پنجره بلند را
بر شیشه های مشجرش
سایه زاغچه ای
در نوشان است
حس این لحظه
و این سایه
علتی دارد نا مکشوف
-------------------
هفت
آی
مردان باریک اندام حدامی
از چه روی پرندگانی زرین بال
اندیشه می کنید
مگر آن زاغچه را نمی بینید
که در حوالی همسرانتان
پرسه می زند
---------------
هشت
الفاظ فاخر بسیار می دانم
و اوزان زلال فراموش نا شدنی
و این را نیز می دانم
که زاغچه سهیم است
در آنچه که می دانم
-----------------
نه
هنگامی که زاغچه پر گشود
جدار دایره ای را
از دوایر بسیار
شیار زد
-----------------
ده
در منظر زاغچگانی
که در نوری سبز بال گشوده اند
حتا هرزه گردان خوش نوا
صدائی می یابند
گوش خراش
--------------------
یازده
در کالسکه ای
که به کاناتیکت می رفت
در یک لحظه گذرا
ناگهان ترسی بر او مستولی شد
سایه کالسکه اش را
زاغچه ای پنداشته بود
-----------------------
دوازده
رودخانه ای در گذر است
زاغچه ای باید
به پرواز در آمده باشد
--------------------
سیزده
بعد از ظهر یکسره
غروب بود
و برف می بارید
و برف
سر باز ایستادن نداشت
در این اثنا زاغچه ای
بر اندام سرو نشست .
------------------------
یک - طرح ضمیمه : چهاردهمین شیوه نگریستن به زاغچه
کار اینجانب برای جلد فصلنامه کاکتوس
دو - جهت اطلاعات بیشتر پیرامون سبک ایماژیسم به مطلب پر و پیمان ضیاء موحد در شماره دوم زنده رود به سر دبیری هوشنگ گلشیری مراجعه فرمائید
ترجمه : عباس صفاری
بی تردید ( 13 شیوه نگریستن به زاغچه ( مرغ سیاه ) معروفترین شعر بازمانده از دوران کم دوام جنبش ایماژیستی آمریکاست .
تا کنون هنرمندان بسیاری در عرصه های گوناگون هنر به استقبال این شعر رفته اند و هر از گاه نیز حرف و حدیث جدیدی در رابطه با آن مطرح می شود . ترجمه من از این شعر اولین بار در سال 93 میلادی در خارج از ایران منتشر شده است .
یک
در میان بیست کوه پوشیده در برف
تنها شیء متحرک
چشمان زاغچه بود
---------------
دو
در سر
سه خیال داشتم
مثل درختی
که در خود
سه زاغچه دارد
---------------
سه
گردش زاغچه
در باد پائیزی
برش کوچکی است
از یک پانتومیم
----------------
چهار
یک مرد و یک زن
یک وحدت
یک مرد ،یک زن ، و یک زاغچه
همچنان یک وحدت
------------------
پنج
به کدام یک گوش بسپارم
زیبائی تحریر
یا طراوت تلویحات
نغمه زاغچه
یا چیزی در ماورای آن
----------------
شش
قندیل ها پوشانده اند
پنجره بلند را
بر شیشه های مشجرش
سایه زاغچه ای
در نوشان است
حس این لحظه
و این سایه
علتی دارد نا مکشوف
-------------------
هفت
آی
مردان باریک اندام حدامی
از چه روی پرندگانی زرین بال
اندیشه می کنید
مگر آن زاغچه را نمی بینید
که در حوالی همسرانتان
پرسه می زند
---------------
هشت
الفاظ فاخر بسیار می دانم
و اوزان زلال فراموش نا شدنی
و این را نیز می دانم
که زاغچه سهیم است
در آنچه که می دانم
-----------------
نه
هنگامی که زاغچه پر گشود
جدار دایره ای را
از دوایر بسیار
شیار زد
-----------------
ده
در منظر زاغچگانی
که در نوری سبز بال گشوده اند
حتا هرزه گردان خوش نوا
صدائی می یابند
گوش خراش
--------------------
یازده
در کالسکه ای
که به کاناتیکت می رفت
در یک لحظه گذرا
ناگهان ترسی بر او مستولی شد
سایه کالسکه اش را
زاغچه ای پنداشته بود
-----------------------
دوازده
رودخانه ای در گذر است
زاغچه ای باید
به پرواز در آمده باشد
--------------------
سیزده
بعد از ظهر یکسره
غروب بود
و برف می بارید
و برف
سر باز ایستادن نداشت
در این اثنا زاغچه ای
بر اندام سرو نشست .
------------------------
یک - طرح ضمیمه : چهاردهمین شیوه نگریستن به زاغچه
کار اینجانب برای جلد فصلنامه کاکتوس
دو - جهت اطلاعات بیشتر پیرامون سبک ایماژیسم به مطلب پر و پیمان ضیاء موحد در شماره دوم زنده رود به سر دبیری هوشنگ گلشیری مراجعه فرمائید