محمد رحیم اخوت
کتاب هفته
دوربین قدیمی و اشعار دیگر مجموعه ایست از 78 شعر که از ویژگی های آن ، به فضا سازی درخشان و زبان تر و تازه ای که با بهره گرفتن از لحن محاوره به دست آمده ، می توان اشاره نمود . ویژگی ی که در همان شعر اول ( حضور رفتگان ) بارقه ای از آن را می توان دید : نام رفتگان را / دلم نمی آید / از دفتر تلفن / خط بزنم / در این پسین گرفته / اگر به دیدار شما نیز بیایند / خواهید دید / که فرق چندانی نکرده اند / فقط کمی رنگ پریده / لاغر / وکم حرف شده اند . / در برابرتان می نشینند/ قهوه سیاهشان را / به آرامی هم می زنند / و به حرف های شب مانده شما / گوش می سپارند . / به حضورشان / نیازی اگر نباشد / بی هیچ گله ای بر می خیزند / کفش های خاکی شان را می پوشند / و به شناسنامه های باطل شده خویش / باز می گردند .
فضا سازی را در شعر بعدی : در عطر سنگین همین ماه / که شب بوها را گیج کرده است / پشت یکی از همین پنجره ها / مرا در خیابان های دربه در این شهر / تکثیر می کند . ( ص 12 ) مخصوصا در : آسمان / ماه / شب بوهای گیج / میز صبحانه ای در آفتاب نیمروز / فنجان خالی قهوه / ماتیک خوشرنگی / بر فیلتر سیگاری نیم سوخته / دستمالی کاغذی / که بوی دست های تو را می دهد / و سایه خنکی که مرغابیان / به خرده نانی که تو بر آن پاشیده ای / تک می زنند . ( ص 12 ) به روشنی بیشتری می بینیم > اما لحن محاوره در در برخی از شعرهای دیگر مثلا در ( پرنده ، پرنده است ) آشکار تر است : راستش یادم نیست / برای چه اینجا آمده ام / حتما دلیل مهمی داشته است / آدم که بی دلیل / خودش را آواره نمی کند / یادم که بیاید / این شعر را تمام خواهم کرد . ( ص 58 )
عباس صفاری شاعری است که گرچه می کوشد رویدادهای دیروز را از همان منظر دیروز ببیند ، اما فاصله میان دیروز و امروز هم از چشمش پنهان نمانده است و همین فاصله است که نوعی طنز تازیخ را در تار و پود شعر او می دمد و آن را از شعر گونه ای که پر است از غم و اندوه برای گذشته از دست رفته ، متمایز می کند .:
شیپور رعد / طبل باد / پرچم های پائیز / موشک های کاغذی / طیاره های کاغذی / ناوگان های کاغذی / انفجار فواره آب / بر دریای بی کرانه حوض / سنگر پرچین / منجنیق دست های سپید / و درخت بمب افکن سیب / در مرز خانه دشمن / صدای مادر از پنجره / اخبار داغ آشپزخانه / پایان جنگ / و بازگشت سزبازان کوچک / به میز شام / به مشق های مدرسه . ( ص 60 - 61 )
او در این گونه شعر ها به مخاطب شعر می گوید : خط صدای مرا / از لا بلای زمزمه های بید زده / بگیر و. بیا / به پنجره ای خواهی رسید / که واژه شکسته ایست / از زبانی فراموش شده .( ص 158 )
اما ( این زمزمه های بید زده ) و این ( واژه های شکسته ) واآین ( زبان فراموش شده ) در دست شاعر بالغ و نیرومند به زبانی تر و تازه و جذاب تبدیل می شود که هرگز نمی توان آن را به فراموشی سپرد .: انباشته از خش خش پائیز و . غار غار صبحگاهی کلاغان بر می خیزد / و گلبرگ های پژمرده تکیلا / از تمام شاخه های تنش / بر کفپوش خنک آشپزخانه فرو می ریزد . ( ص 155 )
جدا کردن تکه ای از شعر که که در ساختاری تام و تمام شکل گرفته است ، بی رحمی جلادانه ای را می طلبد که در بریدن دستی از یک پیکر زنده و جوان احساس می شود . با این همه دست کم این فایده را دارد که خواننده را به سراغ دوربین قدیمی و اشعار دیگر بفرستد تا هر کدام از شعر ها را در تمامیت آن باز بخواند .
مثل هر پرنده دیگر است / اما نشستن نمی تئاند / پرنده بی پاست او / که هستی کابوس وارش را / بر باد می زید / مفهوم جاری پرواز است / در رگ های زرد آسمان . بر باد می خسبد / بر شاخه های خموشیده توفان / آشیان می سازد / سنگدان بی سنگش را / از خرده ریز سفره آسمان پر می کند / و صدای غریبش را هر شب / مثل سه قطره خون هدایت / در گوش سنگین صخره ها فرو می چکاند . ( صص 152-153 )
اگر وسوسه های نو نمائی ها را نا دیده بگیریم ، شعر های این دفتر شان و ارزشی دارد که می توان آن ها را بارها و بارها خواند تقسیم بندی های رایج با عناوینی مانند ( شعر ده های 60 و 70 ) یا نسل نمی دانم چندم شاعران نو پرداز به کنار ، شعر صفاری به نظرم از آن اصالت و تشخصی بهره مند است که می توان آن را ادامه شعر اصیل فارسی شمرد . با زبانی چنان پاک و پیراسته دوربین قدیمی و اشعار دیگر از معدود شعرهائی است که می توان آن را بارها خواند و در هر بازخوانی لذتی مضاعف برد . مجموعه شعری که سزاوار نقد و بر رسی بیشتر است تا ضعف ها و دستاوردهای آن آشکار شود . کاری که فرا تر از این معرفی کوتاه است .
نشریه کتاب هفته