۱۹ دی ۱۳۹۲

ذکر میدان وقت و ساعت یزد

اجداد من تا چندین پشت یزدی بوده اند، سهم  من از زندگی در یزد اما از تولد تا هفت سالگی ام بوده است وبس . طی آن سالهای زود گذر اکثر محلات و میادین عمده و معروف شهر را به مناسبت های مختلف دیده بودم . اما ( میدان وقت و ساعت ) از میادینی بود که فقط نامش را بارها شنیده و به یاد نمی آورم که  آن رادر کودکی  دیده باشم .
خانه ی پدری ام نزدیک میدان ( مارکار)  بود که هدیه زرتشتیان است به شهر باستانی اجدادشان و برج ساعت زیبائی در میان آن قرار دارد . در آن سالها می پنداشتم میدان وقت و ساعت نیز میدانی است همانند مارکار در محله ای دیگر . سالها طول کشید تا این میدان راکه محوطه ای خاکی در جوار مسجد جامع است و به عنوان گذر گاه و حسینیه از آن استفاده می شود ببینم . اما با استناد به متنی که در ادامه خواهد آمد در تصوری که در سالهای طفولیت از آن میدان  داشته ام پنداری چندان هم بی راه نرفته ام .
شرح جزیئات این میدان و ساعت نجومی و خارق العاده اش را از کتاب ( تاریخ جدید یزد ) نوشته احمد بن حسین کاتب یزدی بر گرفته ام . تاریخ  ( جامع مفیدی )  نیز مختصری را به آن اختصاص داده است که تکرار مشاهدات احمد کاتب است و حرف و حدیث جدیدی ندارد .
 این ساعت حوالی سال 631 هجری در کنار مدرسه و کتابخانه رکنیه که هر دو از بین رفته اند احداث می شود و به احتمال زیاد نخستین میدان ساعت ایران و خاور میانه است . اما نا گفته نماند که ساعت مکانیکی را نخستین بار مخترعین چینی چندین قرن پیش ازاحداث این میدان اختراع کرده اند . کتاب مصوری نیز موجود است به نام ( اتوماتا ) که در زمان هارون الرشید در بغداد تدوین شده و به شرح ده ها شیء فلزی و چوبی مخترعی به نام ( ال جزاری ) می پردازد که به صورت ( خودکار ) اعمالی را انجام می داده اند . ساخت نخستین روبات را نیز به این مخترع نسبت داده اند . روبات ال جزاری  که تصویرش در اتوماتا عرضه شده یک ساقی ساخته از چوب و فلز است که شباهت زیادی به اسباب بازی های کوکی و حلبی ساخت چین ، دراوایل قرن ماضی دارد که با حرکاتی اتو ماتیک شراب سرو می کرده است . تنها اختراعی که از او باز مانده ساعتی است بر پشت یک فیل سفید که هارون الرشید آن را به پادشاه اطریش هدیه داده و اکنون در یکی از موزه های اطریش از آن نگهداری می شود . این توضیح را از این بابت آوردم که تعلق به آب و خاک و عرق ملی به خود عمده بینی و بی انصافی منجر نشود.
توضیح دیگر این که این متن را در چند مورد و در حد حروف ربط و افزودن افعالی که به سهولت در قرائت کمک می کند باز نویسی کرده ام . امید که حضرت احمد بن کاتب برمن ببخشاید .
                     
                                     *          *       *       *

  و این هم شرحی از نخستین میدان ساعت ایران

این چه رسمی است بی کران وسعت       وین چه نقشی است آسمان هنجار
عقل کل تا مهندس  فلک  است                 بر زمین کس نزد چنین پرگار
گر کسی وصف این بنا گفتی                عقل باور نکردی این گفتار
نیک چون دیده دید و حس دریافت          عقل ، حس را کجا کند انکار

در مقابل درگاه مدرسه دو منار بر دو گوشه ایوان بنا نهاده اند . بر یکی از منارها مرغی است از جنس مس  که رو به خورشید دارد و همراه با گردش خورشید می چرخد . در مناره دیگر نیز علمی پنهان است که هنگام پنج وقت و همزمان با طبلی که زده می شود بر می آید .
بر سر همین مناره و در میان رصد چرخی چوبین و منقش قرار دارد که آن را به 360 درجه قسمت کرده اند . در هر قسمت نیز درجه آن را به حروف ابجد نوشته اند و هر روز که آفتاب بر می آید درجه ای نموده می شود .
در میان چرخ مذکور نام ماه های سال به زبانهای ترکی ، لاتین، عربی و جلالی  نوشته شده است . بر چهار گوشه آن نیزچهار دایره نهاده اند و بر هر دایره سی خانه و هر یک روزی که می گذرد یک خانه از آن دایره سیاه می شود .
هر ساعتی که می گذرد نیز دو دریچه بر بالای چرخ باز شده و دو مرغ مفرغی سر بیرون می آورند و مهره ای در طاسی که زیر آن دریچه ها قرار دارد می اندازند که چرخ را به گردش در می آورد . گردش چرخ در این مرحله از دوازده تخته ای که نشان دوازده ساعت است یکی را فرو می اندازد و تخته ای سیاه به جای آن می آید .
در پنج وقت روز نیز هنگامی که مهره فرو می افتد طبلی  در اندرون رصد به صدا در می آید و علمی بر بالای مناره بر می آید .
دایره دیگری نیز بر مناره قرار دارد که دوازده تخته دارد و دوازده چراغ در پشت آن روشن است که شب هنگام چون یک ساعت می گذرد یک چراغ از آن دوازده چراغ خاموش می شود .